پرسه در هشت‌بهشت

سمیرامیس نوش مهر متولد اصفهان و ساکن تهران مهمان گالری نقش قلم بود. نقاشی‌های این دانش‌آموخته کارشناسی ارشد نقاشی با عنوان هشت‌بهشت و تکنیک میکس مدیا به نمایش درآمد.

سعید آقایی - اصفهان امروز: سمیرامیس نوش مهر متولد اصفهان و ساکن تهران مهمان گالری نقش قلم بود. نقاشی‌های این دانش‌آموخته کارشناسی ارشد نقاشی با عنوان هشت‌بهشت و تکنیک میکس مدیا به نمایش درآمد. تعداد آثار در این مجموعه ۳۳ عدد بود که بیشتر قطع مربع دارد و تداعی‌کننده کاشی‌های هفت‌رنگ عصر صفوی هست. این آثار را در سایزهای ۳۰*۳۰ تا ۱۲۰*۱۲۰ کارشده‌اند. نوش مهر باتجربه مختلف نمایشگاهی در ایران و دیگر کشورها در بیانیه نمایشگاه خود آورده است: «هشت‌بهشت نام مجموعه‌ای است که متأثر از فضای معماری مکتب اصفهان است. دغدغه اصلی این مجموعه بررسی زیبایی‌های موجود و تخریب‌های صورت گرفته در معماری مکتب اصفهان است». بررسی نقاشانه این موضوعات و نگاه او به معماری اصفهان بهانه‌ای شد تا پاسخ پرسش‌هایمان را از او بشنویم:

*تعریف شما از نقاشی چیست و چه چیزی نقاشی را از غیر آن جدا می‌کند؟

نقاشی تعریفی جدا از هنرهای دیگر نیست و جزئی از آنهاست و به‌طورکلی هنر و بویژه نقاشی، جهان منحصربه‌فردی است که در خلوت هنرمند زایش پیدا می‌کند و تفاوت نقاشی با تئاتر و سینما ازاین‌جهت است که در نقاشی هنرمند همه مسئولیت‌ها را به‌تنهایی به عهده دارد.

*وضعیت امروز نقاشی در اصفهان چطور است؟ چرا یک مکتب نقاشی مانند دوره تمدنی صفوی نداریم؟

هر مکتبی یک دوره‌ای دارد و ازنظر من دوره این‌گونه مکاتب گذشته است. چون جهان امروز متفاوت است و دیگر پادشاهی نیست و یا حلقه‌ای وجود ندارد که پیرامون آنها مکاتبی ایجاد شود و هریک از مکاتب ازجمله مکتب صفویه سرشار از پیام‌هایی بوده که شاید تکراری باشد ولی جهان‌بینی خاصی را القا می‌کند.

*نقاشی ایرانی و نقاشی معاصر چه نسبتی باهم می‌توانند داشته باشند؟ آیا می‌توان اثری داشت که هم ایرانی باشد و هم معاصر؟

نقاشی ایرانی و معاصر درجاهایی حفظ کردن پیوندشان را ازنظر رنگ و فرم و همچنین در عناصری حفظ کردند و درجاهایی دیگر به این صورت نیست و هنرمند هرچقدر ارتباطش با گذشته و فرهنگ تاریخی که هویتش را شکل می‌دهد قویتر باشد بهتر می‌تواند جایگاهش را ازلحاظ رنگ و فرم و عناصری که هنر او را شکل می‌دهد نشان دهد.

*مجموعه به نمایش درآمده در گالری نقش قلم، از کجا کلید خورد و جه مراحلی را طی کرده است؟

هشت‌بهشت نام مجموعه‌ای است که متأثر از فضای معماری مکتب اصفهان است. دغدغه اصلی این مجموعه بررسی زیبایی‌های موجود و تخریب‌های صورت گرفته در معماری مکتب اصفهان است. در این مجموعه سعی بر آن بوده که با موتیف ها و نقش‌مایه‌های هندسی وارد دنیای آبستره شوم. همین موتیف ها و رنگ‌هایی که می‌توان در بناهای ایرانی به وفور دیدشان و گاه در تونل این حذف‌ها و اضافه‌ها و در زایش این فضاها، بی‌درنگ تا کور سویی از ناخودآگاه سرک کشیدم و البته می‌توان بعدها از همه اینها فاصله گرفت و خودآگاهانه کوشید تا ببینیم چه اتفاقی افتاده است. آغاز اتفاق، پرسه زنی بود در زادگاهم، شهر هنر، اصفهان. سفر به اصفهان در حقیقت برای نزدیکی به فضا و یافتن فرم‌هایی بود که می‌خواستم به آنها برسم. اصفهان بویژه آثار بجا مانده از دوره تاریخی صفویه که رشد و غنای تصویری فرهنگ ایرانی در آن به‌خوبی مشهود است اهمیت فراوانی داشت. توجه به فضاهای معماری ایرانی و تخریب و ویرانی آنها بود که بخش انکارناپذیری از بدنه فرهنگی جامعه امروز را تشکیل می‌دهد.

*چرا عنوان هشت‌بهشت را برای این مجموعه انتخاب کرده‌اید؟

برای این مجموعه چون کاخ هشت‌بهشت اصفهان منبع الهام من برای گردآوری آثار بوده است، این مجموعه را هشت‌بهشت نامیدم، همچنین کلمه هشت، به هشت در ورودی بهشت برمی‌گردد.

*با تشکیل انجمن نقاشان زن اصفهان موافق هستید؟

بلی، زیرا زنان می‌توانند نقش مؤثری در هر زمینه‌ای بویژه هنر داشته باشند

*فهم ما از معماری اصفهان، چه تأثیری در زیست معاصر ما دارد؟

فهم ما از معماری اصفهان برمی‌گردد به پشتوانه‌های معماری در قدیم و فضای حاکم بر آن معماری‌ها و طرح‌های اسلیمی که انجام‌شده چه بوده و فضای فکری آن دوران هست که جهان‌بینی آن افراد را تشکیل می‌داده و باید دید در این جهان‌بینی و دوران معاصر چه نقشی را می‌تواند ایفا کند. بیشترین تأثیری که در بافت زیست‌محیطی و تفکر معماری اصفهان وجود دارد این است که اساس تفکر معماری اصفهان مبتنی بر حوزه محیط‌زیست است از منظر بودن اسلیمی‌ها که این اسلیمی‌ها دومین چیزی است که برای من قابل‌توجه است معنویت ازدست‌رفته عصر مدرن است یعنی مفاهیم عمده معماری اصفهان، دایره‌ها و نقش‌هایی که از قدیم گرفته‌شده و دایره‌ها و تقارن به‌عنوان یک مفهومی که هم سازگار با محیط‌زیست و هم سازگار با مفهوم تساوی و تعادل است و اینکه در معماری‌های اصفهان تقارن برقرار است و این حاکی از این است که یک تعادلی همه‌جا وجود دارد. متوجه می‌شویم که همه‌چیز مبتنی بر تعدیل است و این تعدیل یکی از بزرگ‌ترین مفاهیم آرامش ‌بخش در معماری و فلسفه و... است و این تقارن و اسلیمی‌ها و مفاهیمی که وجود دارد، هرکدام تاریخی مختص خود دارد و خصوصاً رنگ خاکی در دل رنگ آبی که نماد انسان در دل آسمان‌هاست حاکی از معنویتی است که این معنویت در معماری مدرن دیده نمی‌شود. اسلیمی‌ها صرفاً اشاره دارد به رنگ‌های خواب و رنگ‌های آرامش‌بخش و رنگ‌هایی که مرکز ثقلش فعالیت طبیعی زیست جهان محیط اطراف ماست نه فعالیت انسان. صنعتی که دارد بزرگ‌ترین بخش ایده‌آل انسان را در بهشت که انسان درنهایت در بین این گل‌وبوته‌ها و در بین این اسلیمی‌ها زندگی می‌کند و برای همین این ایده آل را آورده در معماری خودش نهفته کرده است که کاملاً طبیعت دران قابل‌احترام بوده ولی در دنیای صنعت این وجود ندارد.

ارسال نظر