به یاد عباس کیارستمی در نخستین سالگرد درگذشت او

محمدعلی کشاورز در سالمرگ عباس کیارستمی متن یادداشتی را در اینستاگرام منتشر کرد. او در این یادداشت از رویایی نوشت که هرگز رنگ واقعیت نگرفت.

به یاد عباس کیارستمی در نخستین سالگرد درگذشت او

محمدعلی کشاورز در سالمرگ عباس کیارستمی متن یادداشتی را در اینستاگرام منتشر کرد. او در این یادداشت از رویایی نوشت که هرگز رنگ واقعیت نگرفت.
سال۱۳۴۹، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حوالی ظهر بود که مردی با عینک تیره وارد شد. نگاهمان بهم گره خورد. وقتی پای احوالپرسی‌ها به میان آمد و چرخی در دنیای روزمرگی زدیم و از جهان فیلمسازی صحبت کردیم آنجا بود که فهمیدم پشت آن عینک تیره او چه نگاه روشن و شفافی به‌دنیا دارد.
ایران:از آن ملاقات شانزده سال گذشت و تنها خاطره‌ای که از او در ذهنم ماند، مردی با عینکی تیره و نگاهی روشن بود. سال ۱۳۶۵ دوست مشترکی باعث شد که ما دوباره همدیگر را ملاقات کنیم، طولی نکشید ملاقات کوتاه آن شب‌مان به یک معاشرت عمیق بدل شد ما حرف‌های زیادی برای گفتن داشتیم از سینما گرفته تا نقاشی و عکاسی. او بواسطه تسلطش به هنر نقاشی و عکاسی قاب را بخوبی می‌شناخت و می‌توانست تصاویر زیبا و بدیعی را در کارهایش ثبت کند. در روزگاری که ایران زیر گلوله بود و قلب ما از جنگ به درد آمده بود و تصاویری که از رسانه‌های بیگانه از ایران به دنیا مخابره می‌کردند سرشار از سیاه نمایی بود، «عباس کیارستمی» با فیلم «خانه دوست کجاست» آن روی سکه ایران را به جهانیان نشان داد و ثابت کرد که ایران و ایرانی نه تنها سر جنگ با هیچ کشوری ندارد بلکه در رگ و جانش عشق جاری است. این فیلم همانند یک کشتی طوفان خورده اما با صلابت یک تنه سینما ایران را در دریای نامتلاطم سینمای جهان با اقتدار به ساحل رساند و ورق را به سمت ما بازگرداند؛ به گونه‌ای که از آن پس اکران فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های جهانی باعث افتخار و اعتبار بود.
سال ۱۳۷۳ بود که عباس برای من از ساخت فیلم «زیر درختان زیتون» حرف زد، او می‌خواست در نقش خودش در آن فیلم ظاهر شوم. آن شب تا صبح در منزل دوست مشترکمان که زمینه دوستی ما را فراهم کرده بود با هم در مورد فیلم رؤیاپردازی کردیم و چندی بعد شرایطی فراهم شد که این رؤیا را جلوی دوربین ببریم و بعدتر آن را به دنیا صادر کنیم. هر چقدر کیارستمی بیشتر اوج می‌گرفت تواضع در او بیشتر می‌شد. نگاه ساده توأم با زیبایی او به جهان از او یک چهره متفاوت ساخته بود. متأسفم که ما قدر این گنج سینمای ایران را ندانستیم و او را از دست دادیم. او می‌توانست سال‌های سال در سینمای جهان افتخارآفرینی کند اما صد افسوس که دیگر نیست و سهم ما از او به خاطرات و آثارش محدود شده است. هر چند که هنر محدودیت نمی‌شناسد و مرزها را در ذهن و زندگی درمی‌نوردد. بزرگترین لطفی که می‌توان به یک هنرمند در نبودش کرد مرور آثاری هنری اوست. در این صورت او بدون قید زمان تکثیر می‌شود.

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار