اصفهان گرد-۲۴۳
از بهار تقویمی تا بهار هنری
در تصویر دو زن زیر سایه درختی سبز نشسته بودند و در حیاط پشت سر آنها و در عالم واقع، درخت خشکیده زمستانی ایستاده بود. زن های تصویر بهاری بودند و جهان بیرون اگرچه با طراوت باران همراه شده بود، ولی در زمستان به سر می برد.
یادم رفته بود و کتاب های کتابخانه را در موقع مقرر تحویل نداده بودم. کارناپسندی که امیدوارم شما انجام ندهید. ولی برای زیاد نشدن جریمه، بعداز ظهر روز دوشنبه 8 بهمن 1403، 5 کتاب با موضوع عکاسی را تحویل دادم. این پنج کتاب عبارت بودند از : «عکاسی؛ در هنر مفهومی و بعد از آن» و «درک عکس» و «عکاسی همه چیز را دگرگون می کند» و «راهنمای عکاسان خیابانی» و «نظاره گر: سرگذشت عکاسی خیابانی» و البته در همین زمان 3 کتاب «چطور از غذا عکاسی کنیم» و «عکاسان و عکاسی» و «در باب عکاسی خیابانی و تصویر شاعرانه» را از کتابخانه دیگری به امانت داشتم. قبل از روایت ماجرای آن روز، خواندن این مجموعه را به علاقمندان عکاسی توصیه می کنم. کتاب ها را تحویل دادم و برگشتم. نم نم باران فضا را بیش از اندازه رویایی و به قول بسیاری شاعرانه کرده بود و البته برای نوع خاصی از عکاسی مناسب کرده بود. در خیابان حکیم نظامی و در ایستگاه اتوبوس که ایستاده بودم، نگاهم به پشت سرم افتاد و بی اختیار چند عکس از جمله عکس این یادداشت را تهیه کردم. در تصویر دو زن زیر سایه درختی سبز نشسته بودند و در حیاط پشت سر آنها و در عالم واقع، درخت خشکیده زمستانی ایستاده بود. زن های تصویر بهاری بودند و جهان بیرون اگرچه با طراوت باران همراه شده بود، ولی در زمستان به سر می برد. تصویر به گونه ای بود که گویی ریشه های درخت و تنه آن تا میانه سبز بود و شاخه های انتهایی آن خشک شده بود. و این درست فصل زمستانی است که باید منتظر آن بود. ریشه ها و پایه ها سبز باشند و شاخه ها در خواب زمستانی فرو بروند و به قول کارشناسی که می گفت: این خواب نیست، بلکه مدیریت انرژی است. آنجا که آن دو زن نشسته اند، سبز است بهاری است هر فصلی که می خواهد باشد و در پشت سر آنها و زمانی که با آنها فاصله می گیریم، این تقویم است که مشخص می کند چه فصلی است؟ در حالی که در نمای نزدیک این دستان هنرمند بود که بهار را جاودانه کرده است و زنان را به عنوان شهروندانی که در بهار شهر نشسته اند، به نمایندگی انتخاب کرده است. در این تصویر تنوع پوشش هم به چشم می خورد با فاصله از این دو زن، دو مرد، یکی در سمت راست و دیگر در سمت چپ به تنهایی نشسته اند این در حالی است که زنان با هم بودن و کنار هم بودن را انتخاب کرده اند. اتوبوس آمد و من سوار شدم ولی تفسیر این نقاشی دیواری هنوز همراه من است. نمی دانم چرا مردان تصویر با اینکه تصویر حکایت از بهار داشت، خمیده و پاییزی بودند. دلم می خواست بدانم این نقاشی را چه کسی و در چه فصلی کشیده است؟ چه فرقی می کند؟ دلم می خواست داخل تصویر شوم و با تک تک افراد صحبت کنم.