نمایش ویدئو آرت رسول معرک نژاد در گالری دیدار

سوار بر دوچرخه در خیابان های اصفهان

این ویدئوآرت حاصل سفری ا‌ست در دل خیابان‌های شهر، تا خاطره‌های فراموش‌شده و فراموش‌نشده. با دوربینی دستی، سوار بر دوچرخه، خیابان‌های اصفهان را درنوردیدم. شهر را نه‌فقط دیدم، که شنیدم، حس کردم

سوار بر دوچرخه در خیابان های اصفهان

رسول معرک نژاد روزهای پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت در چهار نوبت ساعات: ۱۶ ، ۱۷ ، ۱۸ ، ۱۹، جمعه ۲۶ اردیبهشت در دو نوبت ساعات: ۱۸ و ۱۹ و یک شنبه 28 اردیبهشت ساعت 18 در گالری دیدار، ویدئو آرتی را به نمایش گذاشت که عنوان «از شهری در حافظه» را بر خود داشت.

 

1در بیانیه هنرمند برای این اثر آمده است: « این ویدئوآرت حاصل سفری ا‌ست در دل خیابان‌های شهر، تا خاطره‌های فراموش‌شده و فراموش‌نشده. از خرداد تا بهمن ۱۴۰۳، با دوربینی دستی، سوار بر دوچرخه، خیابان‌های اصفهان را درنوردیدم. شهر را نه‌فقط دیدم، که شنیدم، حس کردم. از دو سال پیش، با خود می‌اندیشیدم که ویدئوآرت، برای نجات از سکون و بی‌روحی، به چیزی فراتر نیاز دارد؛ به روایت، به لمس زندگی، به صدای زیسته‌ی ما. همین جست‌وجو بود که مرا به «فیلم جستار» رساند—به جستارهایی شخصی که نه برای روایت داستان، بلکه برای لمس حقیقت‌اند.در راستای همین اندیشه، کوشیدم دیگرانی را نیز با خود همراه کنم: با برگزاری جلسات جستارنویسی و تحلیل فیلم جستار در مکان‌هایی چون انجمن نقاشان اصفهان. اما این مسیر آسان نبود و چندان به ثمر ننشست .و اکنون، همه‌ آن تجربه‌ها، مشاهدات، و خلوت‌ها، در قالب این ویدئوآرت چهل‌وهشت دقیقه‌ای شکل گرفته‌اند—شامل شش بخش مستقل اما پیوسته. موسیقی آن نیز تجربه‌ای دیگر است: ساخت موسیقی با همراهی هوش مصنوعی. این ویدئو، تنها تماشای خیابان‌ها نیست؛ بازخوانی ماست. در سایه‌ها، در سکوت، در جریان آرام زندگی».

4

 

*ویدئوآرت به‌مثابه شدن: واکاوی چندلایه‌ی یک ویدئوآرت حافظه‌مند

 

3

 دکتر مسعود میرقادری در یادداشتی با عنوان « ویدئوآرت به‌مثابه شدن: واکاوی چندلایه‌ی یک ویدئوآرت حافظه‌مند» این اثر را تحلیل کرده است:

ویدئوآرت معرک‌نژاد با عنوان «از شهری در حافظه: جستارها و برش‌ها» و مدت زمان ۴۸ دقیقه، در قالب شش عنوان درونی—«سکوت خاطره‌ها»، «سایه‌های سوگوار»، «در امتداد زندگی»، «زندگی به‌آرامی آواز می‌خواند»، «صدای سکوت تاریخ» و «تغییر بی‌پایان»—ساختار خود را سامان داده است. در این اثر، روایت‌زدایی، گسست‌های زمانی و مکانی، پراکندگی صدا و تصویر، و حذف خط علی-معلولی در تدوین، همگی سازوکاری فراهم می‌آورند تا بیننده در دل یک حافظه‌ی شهری سیال غوطه‌ور شود.

اثر در شش بخش مستقل اما در پیوندی آزاد شکل گرفته: سکوت خاطره‌ها، سایه‌های سوگوار، در امتداد زندگی، زندگی به‌آرامی آواز می‌خواند، صدای سکوت تاریخ و تغییر بی‌پایان. آنچه بیننده با آن روبه‌روست، برشی گسسته از فضای شهری‌ست: کتابفروشی‌ها، خیابان‌ها، مراکز مذهبی، پل‌ها، گورستان‌ها، سوپرمارکت‌ها، لحظاتی از آوازخوانی. همچنین، حضور مقطعی هنرمند در آینه و انعکاس و یا سایه‌ به‌مثابه بخشی از فضا، بدون تأکید روایی، در تصاویر دیده می‌شود. حرکت‌ها گاه تند و فشرده‌اند و گاه کند و ایستاده. تدوین، منطق خطی را انکار می‌کند و به‌جای آن، پیوستگی‌ای تجربه‌ای – برآمده از حافظه و زیستن در فضا – را شکل می‌دهد

.

این اثر را می‌توان در چهار محور اصلی تفسیر کرد:

الف) حافظه به‌مثابه فضا

همان‌گونه که حافظه خطی نیست، فضاها نیز در این ویدئو بدون ترتیب مکانی/زمانی خاصی ظاهر می‌شوند. این جابه‌جایی‌های پرش‌گونه، تداعی‌گر شهر درونی است؛ شهری که نه در نقشه، بلکه در خاطره و تن تجربه می‌شود.

ب) بدن بدون اندام / خط پرواز

به‌تعبیر دلوز و گتاری، فضاهای شهری در اثر معرک نژاد همچون «بدن بدون اندام» (Body without Organs / BwO)عمل می‌کنند: اجزایی رهاشده از کارکرد مشخص. مسجد فقط مکان عبادت نیست، قبرستان صرفاً محل مرگ نیست. همه‌چیز در حال شدن(Becoming) است. فضای شهری، ترکیب‌بندیِ آزاد از شدت‌ها، اصوات، سکوت‌ها، سایه‌ها و نوسانات بی‌قرار است. در مقابل تثبیت و بازنمایی، از مفهوم خط پرواز (Line of flight)  یاد می‌کنند: بریدن از فرم‌ها و حرکت‌های عقلانیِ بازنمایی. ویدئوآرت معرک‌نژاد، با برش‌های ناگهانی، پرش میان فضاهای ناهمگون، و حذف هرگونه روایت خطی، خط‌های پروازی از دل شهرِ تثبیت‌شده بیرون می‌کشد.

تماشاگر، مدام از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر رانده می‌شود، بی‌آنکه در نقشه‌ای نهایی جای‌گیرد. این همان حرکتی است که شدن (Becoming) را جایگزین بودن (Being) می‌کند؛ تجربه‌ای در حال رخ دادن، نه تعریفی بسته.

پ) تصویر-زمان

ویدئو، نه فقط تصویرِ حرکت، بلکه تجربه‌ی «تصویر-زمان» (Time-image) را به مخاطب منتقل می‌کند (دلوز، سینما ۲.  زمان در ویدئو بی‌واسطه تجربه می‌شود؛ چنان‌که مخاطب، گذر ۴۸ دقیقه را کمتر یا بیشتر احساس می‌کند. در این ساختار، زمان دیگر خطی نیست، بلکه پدیداری‌ست از کشش و تراکم حافظه، توجه و حس.

ت) هنر به‌مثابه مقاومت

حتی بدون موضع‌گیری سیاسی مستقیم، اثر معرک نژاد با گسستن از فرم‌های تثبیت‌شده‌ی روایت و ادراک، در برابر سلطه‌ی نظم‌های بصری و شنیداری رسمی، مقاومت می‌کند. این مقاومت، مقاومتی زیبایی‌شناختی است که به مخاطب امکان می‌دهد جهان را متفاوت ببیند.

در نهایت ویدئوآرت معرک نژاد از چند منظر قابل ارزیابی مثبت است:

• نوآوری در ساختار: استفاده از تدوین غیرخطی، حضور گسسته‌ی صدا و تصویر، پرش‌های زمانی و فضایی، و ساختار بخش‌بندی‌شده اما درهم‌تنیده، نشان از تسلط هنرمند بر فرم و زبان تجربی تصویر دارد.

• درگیر کردن بدن بیننده: اثر نه از طریق معنا، بلکه از طریق شدت‌های حسی و لحظات بی‌واسطه، با بدن بیننده ارتباط می‌گیرد. این امر، نشانه‌ی موفقیت اثر در شکستن افق انتظارات مخاطب است.

• وفاداری به فضای مفهومی: اثر از نظر مفهومی همسو با ایده‌هایی مانند «بدن بدون اندام»، «تصویر-زمان» و «شدن» عمل می‌کند و به‌جای تکرار فرم‌های آشنا، چشم‌اندازی متفاوت به زیست شهری، حافظه و حضور خلق می‌کند.

• تأثیرپذیری خلاق: الهام از فیلم‌هایی چون مردی با دوربین یا فرم جستارگونه‌ی سینما (essay film) نیز در خدمت بیان مستقل اثر درآمده و آن را به تقلید تقلیل نداده است. از شهری در حافظه، اثری‌ست که هم از منظر ساختار و زبان بصری، و هم از منظر فلسفی، لایه‌مند و دقیق عمل می‌کند. این ویدئوآرت نه گزارشی از شهر است، نه خاطره‌ای صرف؛ بلکه گشودن امکانی‌ست برای دیدن، شنیدن، بودن – به شیوه‌ای دیگر.

5

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار