تفکر دوباره در زندگی بی سر و صدا
در این متن از بی تفاوتی و بی دردی انسانها در جوامع مدرن بحث می شود؛ مبحثی که جامعه اکنون ما به شدت به آن دچار شده و باید به دنبال ریشه ها و راه حل برای آن باشیم
نمایشنامه خوانی فرصت هایی در اختیار هنرمندان و مخاطبان قرار می دهد. فرصت هایی که می تواند متفاوت با اجراهای دیگر باشد. نمایشنامه خوانی «خرده نان» به کارگردانی « بهناز بهادری» در موسسه «رویش مهر» برای سه روز اجرا می شود. بهادری تئاتر را با کلاس های بازیگری مژگان نوایی و محسن عربزاده شروع کرد و بعدتر با کلاس های محسن رهنما و مریم موحدیان به علاقه اصلی اش در این حرفه یعنی نمایشنامه نویسی رسید. در کنار همکاری هایی با استادانش، بعدتر در کنار معین عشاقی در نمایش دختر یانکی، یاسمین عباسی در تجربه های اخیر و میثم کیان تجربه کسب کرد ولی همچنان حیطه اصلی خودم را نمایشنامه نویسی می داند. پاسخ های وی را درباره این نمایشنامه خوانی، مرور می کنیم:
*ایده نمایشنامه خوانی خرده نان از کجا کلید خورد؟چه مراحلی طی شد تا ان ایده اولیه پس از چه تغییراتی امروز به اجرا برسد؟
ایده نمایشنامه خوانی خرده نان از جایی شروع شد که ما آدم های خارج از نمایش را در درامی موازی پرداخت کنیم. ایده کم کم از درام به حضور فیزیکی صرف و بعد به حضور با موسیقی تبدیل شد. چیزی که در حال حاضر هست.
*متن کار کیست؟ درباره نویسنده و آثارش کمی توضیح می دهید؟مهم ترین ویژگی این متن به نظر شما در چیست؟
«لویی کالافرت» نمایشنامه نویس فرانسوی برای این نمایشنامه در سال 1978 برنده جایزه ایبسن شد و در سال1992 جایزه بزرگ ملی ادبیات فرانسه را از آن خود کرد. به غیر از این نمایشنامه «خرده نان» فقط نمایشنامه«رفت و آمد» توسط داریوش مودبیان از وی ترجمه شده که تقریبا منتشر نشده است. دغدغه های اجتماعی انسانهای مدرن و تعاریف جدید حریم خصوصی در این جهان ویژگی اصلی این متن و اغلب متن های کالافرت است.
*این متن چقدر مبتنی و متکی به نگاه اجتماعی و روانشناسی است ؟ و چه جاذبه های کلامی در ان وجود دارد؟
در این متن از بی تفاوتی و بی دردی انسانها در جوامع مدرن بحث می شود؛ مبحثی که جامعه اکنون ما به شدت به آن دچار شده و باید به دنبال ریشه ها و راه حل برای آن باشیم.
*فضاهای ایجاده شده چه فرصت هایی در اختیار نمایشنامه خوان ها برای بیان دغدغه شما قرار داده است؟ در عین حال این فضا، کجای کار را سخت تر کرده است؟
خوانش نمایشنامه هایی که کمتر شنیده شده اند و مورد بی رحمی قرار گرفتند با فضای بازتر برای گروه اجرایی مواجه شده و در عین حال به خاطر ناآشنایی برای مخاطب عام کمی پس زننده ست.
*تعریف شما از نمایشنامه خوانی چیست؟ برخی آن را یک تمرین برای تئاتر می دانند، این را قبول دارید؟
البته نمایشنامه خوانی تعاریف مشخص خودش را دارد و در اصل برای مخاطبان تئاتری کاملا خاص یا یک گروه اجرایی تعریف شده و به این خاطر که تمرکز اصلی بر روی متن و خوانش است، نمی تواند تمرینی برای تئاتر باشد و بیشتر به نمایش رادیویی نزدیک است تا نمایش صحنه ای.
*در بین نمایشنامه خوان ها، کار کدام یک را بیشتر دوست دارید؟ چرا؟
در اصفهان نمایشنامه خوانی تبدیل به یک آیین شده و کارگردان های مطرح در کنار کارگردان های جوان این فضا را تجربه می کنند: میثم کیان، رهام بحیرایی، الهام زنجانی از کارگردانانی هستند که از تمایشای کارهایشان لذت می برم.
*چه آثاری از نویسندگان ایرانی را می شناسید که در همین فضا وجود دارند؟
منظورتان فضای این نمایشنامه «خرده نان» است؟ اکبر رادی و غلامحسین ساعدی از نویسندگانی ایرانی هستند که دغدغه اجتماع معاصر ایران را داشتند و روابط و زبان را به خوبی می شناختند. از این لحاظ می توان پیوندی بین این نویسنده ها پیدا کرد.
*این کار بنا به پیشنهاد و طراحی خودتان در موسسه رویش اجرا می شود؟
موسسه رویش و مسئول بخش فرهنگی و تئاتری این موسسه آقای کیان پیشنهاد نمایشنامه خوانی را به من دادند.
*اثر «خرده نان»، مخاطب را به چه چیزی دعوت می کند؟
خرده نان مخاطب را به تفکر دوباره در زندگی بی سر و صدایی که با بی تفاوتی سعی می کند بی سر و صدا نگاهش دارد، وا می دارد.
*عنوان اثر چقدر برای کار مناسب است و تا چه اندازه مخاطب می تواند با این عنوان جذب اثر شود؟
عنوان اثر از سویی به روزمرگی اشاره دارد و از سویی ترجمه کاملتر عنوان آن Les Miettes از فرانسوی به فارسی خرده چیزهاست که اشاره کاملتری به جزییات زندگی روزمره دارد. عنوان برای مخاطب امروزی که با همه نوع عنوانی برخورد داشته، شاید چندان جذابیتی نداشته باشد ولی ساده و بی تکلف مانند خود متن است.