شهر و حافظه جمعی

وقتي ما مي‌گوييم تمدن يعني وقتی‌که شهر (يا به تعبيري مدينه) به وجود آمد. شهر معناي خاص خودش را دارد. وقتي يک عده در محدوده‌اي زندگي می‌کنند و کار و کسب و تفريح دارند، يک وجوه مشترکي دارند و يک وجوه افتراقي به‌هرحال، و اين وجوه مشترک است که در بحث حافظه جمعي منظور نظر شماست و بنابراین هر شهروندي هم مي‌تواند موضوع شهر و حافظه را از يک بعد ببيند.

محمدرحیم اخوت/اصفهان امروز: وقتي ما مي‌گوييم تمدن يعني وقتی‌که شهر (يا به تعبيري مدينه) به وجود آمد. شهر معناي خاص خودش را دارد. وقتي يک عده در محدوده‌اي زندگي می‌کنند و کار و کسب و تفريح دارند، يک وجوه مشترکي دارند و يک وجوه افتراقي به‌هرحال، و اين وجوه مشترک است که در بحث حافظه جمعي منظور نظر شماست و بنابراین هر شهروندي هم مي‌تواند موضوع شهر و حافظه را از يک بعد ببيند. شهر مثل یک‌خانه است و همان‌طور که یک‌خانه داراي فضاهاي تعریف‌شده موردنیاز خانواده است، شهر هم بايد داراي فضاهاي شهري باشد تا زندگي جمعي را جريان دهد و خاطره ساز شود. ازاین‌رو شهر با يک اقامتگاه بزرگ تفاوت دارد.

هر چيزي که پيکره داشته باشد در حافظه فردي و طبعا جمعي مي‌ماند. وقتي چيزي شکل نداشته باشد، از ياد مي‌رود. امروز شهر اصفهان پيکره مشخصي ندارد. پيشتر شهر اول و آخر داشت و اصلاً خياباني به نام خيابان دور شهر داشتيم. اما الآن شما کجاي شهر را می‌توانید بگوييد، اينجا اول شهر است و اينجا آخر شهر؟ اول و آخرش مشخص نيست و فضاهاي شهري‌اش به نسبت گذشته از بين رفته‌اند. امروز اصفهان دو فضاي شهري بيشتر ندارد، يکي ميدان جلفا و ديگري ميدان نقش‌جهان که این‌یکی هم بيشتر پر است از غير اصفهانی‌ها تا شهروندان اصفهاني. مسلماً چهارباغ هم آن حس و حالي را که براي نسل من برمی‌انگیخت براي نسل امروز ندارد. واضح است که در زمان ما چهارباغ شريان حياتي و قلب تپنده شهر بود و امروز خياباني است مثل ساير خيابان‌هاي شهر.

يا ميدان کهنه را امروز ببينيد، با اين طرحي که اجرا کرده‌اند و نمي‌خواهم از کلمه منفي استفاده کنم. شما برويد اصلاً فضاي شهري نمي‌بينيد؛ اينجا بايد قل بزند از مردم. چه آنهايي که براي خريد مي‌آيند، چه آن‌هايي که براي گردش مي‌آيند، چه آن‌هايي که براي رستوران مي‌آيند.

شهر هم مثل خانواده است. اگر خانواده در یک‌خانه با هم زندگي نکنند، مثلاً مادر در منزل پدري‌اش زندگي کند، پدر براي خودش و بچه‌ها هم جدا که هيچگاه اين‌ها از هم خاطره نخواهند داشت. شهر هم همين‌گونه است اگر فضاي شهري درستي نداشته باشد. اين‌ها تا حدودي برمی‌گردد به برنامه‌ريزي غلط شهري. درواقع توسعه جهت مي‌خواهد، توسعه مديريت مي‌خواهد و يکي ديگر هم ابزار! وقتي مي‌توانيد از شهري با پيکره مشخص و خاطرات ماندگار صحبت کنيد که اينقدر قُل نزند از اتوموبيل.

در عين آنکه حافظه جمعي خيلي مهم است اما براي نگهداشت آن نبايد تعصب به خرج داد. به‌هرروی بسياري از شهرهاي تاريخي در اين عصر مدرن با اين بحران هويت دست‌به‌گریبان‌اند اما نوع برخوردشان با موضوع قابل‌بررسی و مطالعه است.

زمان صفوي که خواستند ميدان شاه را بسازند که کارکرد نخستش کارکرد حکومتي است نه مردمي، اينجا باغ‌هاي نقش‌جهان بود. اين‌ها نيامدند محلات و خانه‌ها را خراب کنند و بگويند، سلسله خيلي قوي‌اي هستيم و ميدانمان هم‌میدان خيلي بزرگي باشد. آمدند کنار شهر آن‌روز اصفهان ميداني ساختند و بازار را به آن وصل کردند، بازاري که پيش از آن از طوقچي شروع مي‌شد تا دروازه حسن‌آباد، و جز يک بخش خيلي ناچيز که با بخشي از ضلع شرقي ميدان اندک طلاقي داشت همه را حفظ کردند. تمام راسته‌هاي پر پيچ و خم حفظ‌شده از قبل به‌گونه‌ای ارگانيک ایجادشده بود و اين بود که من شخصاً با مرحوم ميرميران بحث داشتم، مي‌گفتم يک ميداني که از بين رفته را نمي‌شود دوباره ساخت. اين طرح ميدان عتيق طرح وي بود البته در اجرا تغييرات بسياري در طرحش دادند و حالا هم که مي‌بينيد ميدان برهوتي است که به‌ندرت خانواده‌اي در آن ديده مي‌شود حال‌آنکه در ميدان نقش‌جهان هنوز که هنوز است، جمعيت قل مي‌زند. در یک‌کلام مي‌خواهم بگويم برنامه‌ريزي شهري خيلي مهم است.

این یادداشت شفاهی است

ارسال نظر