مرداویج؛ کوی کارمندان
من از سال 47 از اردستان به اصفهان مهاجرت کردم و از سال 58 هم در محله مرداویج ساکن شدم. این محله، آرام و امن است و کسی در آن با کسی کاری ندارد.
اصفهان امروز- منوچهر شفیعی:
من از سال 47 از اردستان به اصفهان مهاجرت کردم و از سال 58 هم در محله مرداویج ساکن شدم. این محله، آرام و امن است و کسی در آن با کسی کاری ندارد.
قبلاً بهجای این محله، زمین بایری بود که شهرداری، زبالهها را در آن میریخت و حیوانهای وحشی و سگ در آن رها بودند. بعداً از اوایل دهه 50، زمینهای این محله را بین کارمندان دولت تقسیم کردند و خانههایی با نقشهکشی مدرن و حفظ اصول مهندسی ساختند و اقشاری چون پزشکان، فرهنگیان، مهندسها و کارمندهای دولتی در آن ساکن شدند. به همین دلیل این محله، به «کوی کارمندان» معروف شد. کمکم اینجا رونق پیدا کرد و خیابانهای خاکی آن را به دلیل اعتراض مردم، آسفالت و جدولبندی کردند.
ابتدا هوانیروز که در نزدیکی این محله است، اجازه نمیداد مردم خانه بلندتر از دوطبقه بسازند، ولی بعداً دولت دیوار عظیمی، دور هوانیروز ساخت که بین اهالی به دیوار چین معروف است و مردم اجازه یافتند ساختمانهای بلند بسازند. از آن زمان تاکنون قرار بوده هوانیروز از این محله برود. اکنون این محله آنقدر رونق یافته که عباسآباد و خیابان فردوسی هم از آن ارزانتر است. همزمان با شروع ساخت خانههای این محله در سالهای دهه 50، مهندسی که عاشق اینجا بود، پارک مرداویج را طراحی و درختکاری کرد. بعداً در اواخر دهه 60، ریشههای درختهای قسمتی از پارک را کفبر کردند و به سازمان مخابرات فروختند که مردم شبانه دیوارهای ساختمان در حال ساخت مخابرات را خراب کردند و تیرچهبلوکهای آن را با پتک تخریب کردند، تا اینکه پس از شکایت آنها، آقای مقتدایی که رئیس دیوان عدالت بود، بخشی از زمین اختصاصیافته برای مخابرات را آزاد کرد و بخش دیگری از آن به سازمان مخابرات تبدیل شد.
از ابتدا آپارتمانسازی در این محله رواج داشت، قبلاً خانههای یکی دو طبقه در آن ساخته میشد و اکنون خانههای بیش از ششطبقه هم دارد. حالا دیگر اقشار بازاری هم در این محله ساکن هستند، ولی اکثر اهالی، کارمندهای بازنشستههای دولت هستند. اغلب اهالی این محله هم مهاجر هستند و اصفهانی اصیل زیادی ندارد.
این محله کمکم بالاشهری شد. زمین آن، قبلاً ارزان بود، اما به دلیل قرار گرفتن در نزدیکی کوه صفه و خوشآبوهوا بودن، از بعد از انقلاب گران شد.
پارک مرداویج، پاتوقی خاص است. محصلهای محلههای پایینتر به دلیل اینکه تا کنار رودخانه، پارک دیگری نیست، کموزیاد به این پارک میآیند. در روزهای تعطیل هم خانوادهها از محلههای اطراف در این پارک پیکنیک میروند. در روزهای عادی اما بیشتر اهالی محله به پارک آن میآیند.
این محله، پاساژی قدیمی به نام قائم هم دارد. ابتدا در زمین این پاساژ قرار بود سالن تئاتر و سینما برای کسانی مثل ارحام صدر ساخته شود، اما بعد از انقلاب، گفته میشود یک روحانی، زمین آن را وقف مسجد کرد و مسجد المهدی را هم در نزدیکی آن ساخت. اکنون پاساژ، زیر نظر اوقاف است و کسبه اجاره به اوقاف میدهند. اهالی محلههای دیگر هم برای خرید به پاساژ قائم میآیند، ولی بیشتر مشتریان آن، مردم محله هستند. البته به دلیل سرسامآور بودن قیمت اجناس برخی مغازههای این محله که نتیجه بالا بودن کرایه مغازهها است، برخی مردم محل برای خرید به جاهای ارزانتر در محلات دیگر میروند. بااینوجود بیشتر زنهای این محله از مغازههای لباسفروشی بسیار گران نزدیکی برج که در چند سال اخیر زیاد شده، خرید میکنند.
کافههای این محله هم چند سالی است رواج یافته و پاتوق جوانهایی است که اغلب از دیگر محلات به اینجا میآیند، همیشه چند فرهنگی در محیطهای شهری از تعصبها میکاهد و فرصتها و فضاهای بازتری را شکل میدهد.
«دوردور» در نزدیکی برج هم تفریح دیگر جوانهایی است که به این محله میآیند.
کارمند بازنشسته سازمان آموزشوپرورش