خاطرات خوش مهاجران لهستانی از اصفهان
نجشنبههای اصفهان عنوان سلسله نشستهایی است که به مناسبتهای مختلف درگذر فرهنگی چهارباغ اصفهان بهمرور تاریخ اصفهان میپردازد. پنجشنبه گذشته این نشست با عنوان «مهاجرین لهستانی در اصفهان» با حضور دو پژوهشگر درگذر چهارباغ برگزار شد.
گروه فرهنگ و هنر: پنجشنبههای اصفهان عنوان سلسله نشستهایی است که به مناسبتهای مختلف درگذر فرهنگی چهارباغ اصفهان بهمرور تاریخ اصفهان میپردازد. پنجشنبه گذشته این نشست با عنوان «مهاجرین لهستانی در اصفهان» با حضور دو پژوهشگر درگذر چهارباغ برگزار شد. عبدالمهدی رجایی اصفهان شناس و معصومه گودرزی مورخ در این نشست درباره حضور لهستانیها در اصفهان و ایران در جریان جنگ جهانی دوم به سخنرانی پرداختند.
در ابتدای این نشست عبدالمهدی رجایی منابعی برای اهالی مطالعه و بررسی حضور لهستانیها در اصفهان معرفی کرد او مجموعه مقالات ایران و لهستان، مناسبات فرهنگی و تمدنی به کوشش حامد کاظمزاده، «سفرنامه صفر مراد ویچ» و «سفرنامه کروسینسکی» را ازجمله منابعی دانست که برای شناخت لهستان و حضورشان در ایران میتوان به آن مراجعه کرد، این اصفهان شناس همچنین از کشور لهستان بابت برگزاری میزبانی نشست ضد ایرانی گله کرد و افزود که تاریخ دو کشور ایران و لهستان قابل کتمان و فراموشی نیست.
معصومه گودرزی دیگر پژوهشگری بود که در این نشست سخنرانی کرد او درباره مناسبت فرهنگی ایرانی و لهستان و مهاجران لهستانی افزود: جنگ جهانی دوم با حمله آلمان و شوروی به لهستان شروع شد و کمتر از یک هفته، این کشور تحت اشغال این دو کشور درآمد و همین اتفاق بسیاری از لهستانیها که به مناطق شرقی روسیه رفته بودند مجبور به کار در اردوگاههای اجباری شدند و شرایط بسیار سختی را گذراندند اما هنوز یک سال نگذشته بود که با حمله غافلگیرانه آلمان به شوروی، سرنوشت آنها تغییر کرد و شورایی تشکیل شد که تصمیم گرفت لهستانیهای آواره را به مکزیک، هند، نیوزیلند، بریتانیا و ایران بفرستد.
او ادامه داد: لهستانیها از دو مسیر انزلی و خراسان وارد ایران شدند و به علت اینکه خیلی از آنها بیماریهایی مثل وبا، حصبه، تیفوس و ... داشتند، یکی دو ماه قرنطینه بودند.
غیرنظامیان لهستانی به شهرهایی مثل زاهدان، مشهد، انزلی، قزوین و اصفهان فرستاده شدند و به روایت یکی از این لهستانیها زمانی که کامیون آنها از شهرها میگذشت مردم ایران در شرایطی که کشور خودشان تحت اشغال متفقین بود و شرایطی سختی داشتند، به سمت ماشین حامل لهستانیها، لقمه نان و پنیر پرتاب میکردند.
او افزود: سال ۱۳۲۱ کنسول بریتانیا، اصفهان را مناسب نگهداری از کودکان لهستانی تشخیص داد و بهاینترتیب، گروهی ۲۵۰ نفره از این کودکان همراه با یک پدر و دو خواهر روحانی و چند معلم، راهی اصفهان شدند.
گودرزی درباره ارتباط خیابان چهارباغ و مهاجران لهستانی نیز افزود: پاساژ سلطانی چهارباغ اولین مکانی بود که مهاجران لهستانی در اصفهان اسکان یافتند. هلن استلماخ که تنها بازمانده مهاجرین لهستانی است در یک مستند میگفت که ما زندگی را فراموش کرده بودیم و فقط به مرگ میاندیشیدیم و به حال مردگان غبطه میخوردیم اما ورود به ایران پایان این رنجها بود. مردم ایران مهماننواز بودند و سهم اصفهان در آرامشی که به ما بخشید، توصیف نشدنی است.
گودرزی به دیگر مکانهایی که میزبان مهاجران لهستانی بود اشاره کرد و گفت: باغ صارم الدوله که یکی از باغهای مجلل در محدوده خیابان صارمیه بود در اختیار کودکان لهستانی قرار گرفت تا از نظر جسمی و روحی در آن مکان تقویت شوند و چندین صومعه در جلفا نیز محل اسکان آنها شد. همچنین خانه سردار بیبی مریم در خیابان شیخ بهایی که اکنون به مدرسه شاهد تبدیلشده، میزبان لهستانیها بود و همه اینها باعث شد که اصفهان به شهر بچههای لهستان مشهور شود.
وی ادامه داد: تعداد مؤسسات حامی لهستانیها با افزایش تعداد مهاجران از سه موسسه به ۲۱ موسسه افزایش یافت. حامی مالی این مؤسسات جمهوری لهستان بود و آنها بر شرایط روحی، اجتماعی و فرهنگی شهروندان خود نظارت داشتند. تعدادی از لهستانیها در میدان نقشجهان مستقر شدند و برای برخی از کودکان که متعلق به خانوادههای متمول لهستانی بودند و حاضر به زندگی در مؤسسات نمیشدند، خانههایی در محدوده آمادگاه و نهر فرشادی که مدرسه ستاره صبح در امتداد آن قرار دارد در نظر گرفته شد.
این پژوهشگر ادامه داد: در آن زمان ایران با مشکل کمبود مواد غذایی دستوپنجه نرم میکرد تا جایی که در گلپایگان، مبارکه و نجفآباد اصفهان نیز تجمعهایی مقابل شهرداری و استانداری شکل گرفت. ازآنجاکه همیشه تعدادی از دلالان از شرایط بد سوءاستفاده میکنند، در آن زمان نیز مایحتاج لهستانیها به قیمتی چندین برابر به آنها فروخته میشد و این مسئله باعث شد که دولت وارد عمل شود و فهرستی از نیازهای آنها تهیه کند و در اختیار شهرداری قرار بدهد. فهرستی که از قهوه تا شکلات و گردو و... در آن دیده میشد و بیانگر این بود که آنها در ایران یک ضیافت شاهانه داشتهاند.
این پژوهشگر تأکید کرد: دولت میکوشید نیازهای مهاجرین لهستانی را برآورده کند و لهستانیها نیز به دلیل علاقه بسیاری که مردم به لباسها و کالاهای فرنگی داشتند، این اقلام دستدوم را به آنها میفروختند. همین امر موجب بروز مشکلاتی مثل سرایت بیماریها شد و باعث شد که هرگونه خریدوفروش با لهستانیها ممنوع شود.
وی افزود: مردم ایران بسیار مهماننواز بودند و به لهستانیها کمک میکردند اما گاهی نیز دراینبین، اتفاقات ناخوشایندی میافتاد که بالاخره جزئی از چهره جنگ است و نباید آن را فراموش کرد.
این مورخ درباره پیوند میان اصفهانیها و لهستانیهای مهاجر نیز گفت: دوشیزگان لهستانی موردتوجه مردان ایرانی بودند اما ازآنجاکه خیلی از خانوادههای مسلمان اصفهان، به رسوم خود مقید بودند و پذیرفتن عروس لهستانی برای آنها دشوار بود، ازدواجهای غیررسمی در کنار ازدواجهای رسمی افزایش یافت و باگذشت حدود یک سال از اقامت لهستانیها، نزدیک به ۴۰ فرزند متولد شد که شناسایی هویت آنها امری دشوار بود و همین امر دولت را وادار کرد که برای آنها پروانه اقامت و اوراق شناسایی صادر کند.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: بهمحض اینکه لهستانیها اسکان یافتند و به آرامش نسبی رسیدند، شروع به تأسیس مراکز فرهنگی کردند و کتابهای درسی آنها از فلسطین به اصفهان میآمد. انجمن آموزگاران لهستان نیز فعالیت خود را آغاز و همه مقدمات لازم را برای تحصیل کودکان لهستانی فراهم کرد.
وی افزود: جالب است بدانید شش ماه بعد از ورود لهستانیها به اصفهان، به خاطر شرایط روحی بد آنها مرکز بازپروری خدمات اجتماعی بانام کمپ شماره چهار شهری، تحت نظارت وزارت کار و اجتماعی لهستان تشکیل شد تا بر روحیه آنها نظارت داشته باشد و اقداماتی را برای بهبود حال روحیشان انجام بدهد.
گودرزی، اهتمام لهستانیها به انتشار روزنامه را نیز تحسین کرد و گفت: لهستانیها در اصفهان هشت روزنامه بدون سانسور داشتند که تعدادی از آنها در پژوهشگاه صائب وجود داشت و ما در حال مطالعه بر روی آن بودیم اما بهقصد باکتری زدایی این اسناد را از اصفهان منتقل کردند و نمیدانیم سرنوشت آنها چه شد.
این مدرس دانشگاه با اشاره به دیگر پیامدهای حضور لهستانیها در ایران ادامه داد: تأسیس انجمن مطالعات ایرانی و انتشار سه کتاب در حوزه مطالعات ایرانی از دیگر پیامدهای حضور لهستانیها در ایران بود و آنها شاعرانی مثل میرزاده عشقی، بهار و نیما یوشیج را به ادبیات لهستان معرفی کردند. ضمن اینکه انجمنی به نام انجمن ایرانشناسی نیز راهاندازی کرده بودند و این انجمن بستر آموزش زبان فارسی به لهستانیها را فراهم میکرد. اکنون نیز رشته زبان و ادب فارسی در دانشگاه ورشو تدریس میشود.
وی افزود: یکی از شاعران لهستانی با الهام از ادبیان فارسی اثری به نام «اهریمن و اهورا» را خلق کرده و بحث تئاتر و موسیقی نیز به یمن حضور لهستانیها در ایران رونق گرفت.
گودرزی، راههای تأمین معیشت لهستانیها را در ایران، گرایش به شغلهایی مثل پرستاری، خیاطی، آشپزی و آموزش موسیقی عنوان و اظهار کرد: لهستانیها با چرخهای خیاطیای که بریتانیا در اختیار آنها قرار داده بود یونیفرم ارتشی میدوختند و سبک خیاطی آنها بر متد خیاطی ایران و اصفهان اثر گذاشت و بر پوشاک ایران سایه انداخت. همچنین تا مدتها خیلی از جوانان اصفهانی موهای خود را به سبک لهستانیها میتراشیدند!
وی تأکید کرد: لهستانیها درودگران ماهری بودند و صندلیهای زردرنگی که خیلی از آنها هنوز در خانههای ما موجود است، حاصل هنر دست آنهاست. قلمزنی روی مس و نقره، قالیبافی و منبت نیز ازجمله هنرهایی است که لهستانیها طی مدت حضور خود در ایران، از اصفهانیها آموختند.