نقشبازی نور در مسجد شیخ لطفالله
بازی نور و تاریکی و همنشینی آنها با عناصر معماری، در مسجد شیخ لطفا... اهمیت زیادی دارد، چیزی که به معنویت بیشتر این مسجد کمک کرده است.
«همانطور که در موسیقی، سکوت باعث بهتر شنیده شدن نتها میشود، در نورپردازی هم تاریکیها، ایجاد بستر تیره و کنترل نور، به دیده شدن بهتر نور کمک میکند.»
این اعتقاد بهنام تاجمیر ریاحی است، هنرمند فیلمبردار و نورپردازی که بر روی اهمیت نور در مسجد شیخلطفالله پژوهش کرده، او درباره اهمیت نور در این مسجد میگوید: «به دلیل نور بسیار شدید میدان نقشجهان که ناشی از آفتاب همیشه تابان اصفهان است، مردمک چشم، تنگ میشود و وقتی از این محیط پرنور به محیط کمنور راهروی ورودی مسجد شیخ لطفالله وارد میشویم، به دلیل شوک بصری، مردمک تنگ چشم، نمیتواند تاریکی مسجد را تحمل کند و بهجز سیاهی چیزی نمیبینیم، پس باید زمان و شرایطی برای گشادشدن مردمک و وفق یافتن آن با محیط جدید فراهم شود. دالان ورودی تاریک مسجد به این موضوع کمک میکند، گرچه متولیان میراث فرهنگی استان، لامپهایی در این راهرو تعبیه کردهاند و این تاریکی تعمدی را از بین بردهاند.»
این عادت نکردن به تاریکی آنقدر بر بینایی ما تأثیر میگذارد که حتی پنجره مشبک سمت راست ابتدای راهروی ورودی مسجد را که به فضای زیر گنبد راه دارد، نمیبینیم، پنجرهای که با ورود به فضای زیر گنبد پس از عادت کردن چشم به تاریکی براثر گذر از راهرو، توجه ما را به خود جلب میکند. بااینهمه این پنجره مشبک حاصل از کاشیهای معرق در انتهای بخش اول دالان تاریک است که با نور کنترلشدهاش به ماکمک میکند مسیرمان را گم نکنیم. پنجرهای که به گفته تاجمیر، در بخش نَسَر (بخشی که آفتاب کمتر به آن تابد) یا سایهگاه بنا واقعشده، بخشی از بنا که بر آن نور مستقیم آفتاب نمیتابد یا بسیار کم میتابد که در خانههای قدیم بهجای یخچال هم استفاده میشد و در زمستان به دلیل مایل بودن زاویه خورشید، سایه کشیدهتری داشت.
بهجز عادت کردن چشم به تاریکی، اهمیت دیگر راهروی مسجد شیخ لطفالله، ایجاد فضایی مناسب برای رسیدن به محراب است، راهرویی که فرد از طریق آن از ورودی مسجد در غرب به محراب در جنوب غربی برسید. همین باعث ایجاد انحنا در این راهرو شده است. تاجمیر درباره روشنایی در این راهرو میگوید: «پسازاینکه مردمک چشممان باز شد و با تاریکی وفق یافت، وارد راهروی دوم میشویم که از پنجره مشبک وسط سمت چپ آن، هم نوری برای هدایت چشم ما ساطع میشود. وقتی به ورودی فضای زیر گنبد میرسیم، دیگر چشممان به تاریکی عادت کرده و آمادهایم جزئیات کاشیهای این فضا و بازی نور و تاریکی در آن را ببینیم.»
ورودی فضای زیر گنبد در شمال شرقی واقعشده و وقتی از طریق آن، وارد فضای زیر گنبد میشویم، طاووسی نوری را بهعنوان نماد بهشت در سقف آن میبینیم. تاجمیر میگوید: «دم مثلثی این طاووس، حاصل نقوش حاشیه گنبد و رفله نور در پوسته زیرین آن و به سمت محراب است. در مرکز ترنج زیر پوسته گنبد هم بدن یک طاووس کشیده شده است.»
او از این هم میگوید که ششماهه اول و دوم سال، نورهای این مسجد کمی تفاوت دارند، چراکه در زمستان خورشید مایلتر است. فضای زیر گنبد، چهار پنجره بزرگتر در پایین و 16 پنجره کوچکتر در بالا دارد. تاجمیر میگوید: «پنجره بالای ورودی فضای زیر گنبد، بزرگترین پنجره این فضا و منبع نور اصلی است، برخلاف بقیه پنجرهها، مشبک نیست و عمق بیشتری دارد که این، باعث غیرمستقیم و بازتابی شدن نور ورودی آن میشود.»
او توضیح میدهد که به دلیل قرار گرفتن این روزنه در شمال شرقی، ساعات اولیه صبح، بیشترین نور از آن وارد میشود، ضمن اینکه نور این پنجره به محراب که در جنوب غربی قرار دارد، میتابد و آن را بهنوعی سعادتآباد تبدیل میکند. تاجمیر دریچههای نور فضای زیر گنبد را از نگاه سینمایی چنین توصیف میکند: «پنجره بالای ورودی فضای زیر گنبد، نقش نور اصلی یا key light را ایفا میکند و نسبت به بقیه، نور شدیدتر و با حجم بیشتری را وارد میکند. بقیه دریچهها هم نقش fill light (نور پرکننده) و نور آمبیانس محیط را دارند. این مسجد، یک مدرسه علمیه هم بوده و عالم در جای محراب مینشسته، منبع نور اصلی فضای زیر گنبد، یک نور butterfly یا پروانهای نرم هم بر روی صورت او و نورback light بر پشت مخاطبانی است که مقابل او نشستهاند، ایجاد میکرده است.»
بهجز منبع نور اصلی، منابع نور دیگری هم در این فضا داریم که ویژگیهای خاص خود را دارند. تاجمیر میگوید: «مشبک بودن بقیه پنجرهها و دوجداره بودن پنجرههای بالایی، باعث شکست نور و تابیدن دایرههای نوری به کاشیها میشود، دایرههایی کوچک با لبههای نرم و گرد که به کنترل نور تیز ورودی و ایجاد نوعی فضای روحانی و معنوی کمک میکند. نوری نرم که با خطوط منحنی نقوش، فرم گنبد و ستونها و رنگهای ملایم آبی آن تناسب دارد.»
هرکدام از این پنجرهها هم در زمان خاصی از روز اهمیت بیشتری دارند. تاجمیر میگوید: «بعد از طلوع خورشید و به هنگام پیش از ظهر تا بعدازظهر، به دلیل حرکت آفتاب از شرق به غرب و بالا رفتن آن، اهمیت پنجره اصلی کم میشود و نور دریچههای بالایی اهمیت مییابد، برعکس زمان طلوع و غروب خورشید که به دلیل پایینتر بودن آفتاب، نور پنجرههای پایینتر مهم است.»
او تعامل معماری و نور را هم در این بنا چنین شرح میدهد: «زاویه تورفتگیها و بیرونرفتگیهای کاشیهای فضای زیر گنبد به هدایت رفلههاینوری کمک میکند و برای مثال بر روی کاشیهای لوزی گوشههای فضای زیر گنبد که تورفتگی بیشتری دارد، نور تابش بیشتری دارد. درواقع کنتراست نور با اشکال هندسی و زاویه کاشیها تقویت میشود و در این بنا، نور که جنبه آسمانی دارد، با کاشی که عنصری خاکی و زمینی است، تلفیق میشود.»