سقوط بدون چتر نجات!
تا چند سال پیش وقتی زمزمه افزایش بیرویه و غیرمنطقی قیمتها به گوش میرسید تا برای مثال گوشت گوسفند از کیلویی ۱۵۰۰ تومان به دو هزار تومان افزایش یابد، دهکهای پایین را بر آن میداشت تا فکر چارهای باشند که کوتاهترین راه برای رسیدن به این منظور استفاده نصف نصف از گوشت و سویای چرخکرده بود و میتوانست تا حدودی مشکل را حل کند.
![سقوط بدون چتر نجات!](https://static3.esfahanemrooz.ir/thumbnail/ZGYxNWQA4HDi/RXZF5nMadCDjuYFqxSxbheDPzybMWlh14pOao5aEXBJOybECu9wTrWm_xSaqNFTGFUZjrWswkn9cIy7Fc6GyrdjJfQTVnstS/ZGYxNWQA4HDi.jpg)
تا چند سال پیش وقتی زمزمه افزایش بیرویه و غیرمنطقی قیمتها به گوش میرسید تا برای مثال گوشت گوسفند از کیلویی ۱۵۰۰ تومان به دو هزار تومان افزایش یابد، دهکهای پایین را بر آن میداشت تا فکر چارهای باشند که کوتاهترین راه برای رسیدن به این منظور استفاده نصف نصف از گوشت و سویای چرخکرده بود و میتوانست تا حدودی مشکل را حل کند. این روش که قرار بود موقت باشد نهتنها خاتمه نیافت بلکه بهمرورزمان به دیگر اقلام خوراکی هم تسری یافت تا یک بطری شیر پاستوریزه یک لیتری یکصد ریالی به کیسه پلاستیکی هشتصد گرمی کاهش و به بیست هزار تومان افزایش قیمت یابد! که اینجا تنها راه چاره برای مقابله با این گرانی و کمفروشی لجامگسیخته حذف آن و تعداد قابل توجهی از دیگر اقلام از سفره خانواده بود تا امروز این کاهش وزن و افزایش قیمت شامل همه خوراکیهای اساسی و غیراساسی شده که دیگر دهکهای پایین و حتی متوسطه هم نتوانند رقمی از حقوق ماهانه خود را صرف تهیه مواد مصرفی و خوراکی کنند زیرا قبل از واریز به حسابشان چاههایی ضروریتر و غیرقابلپیشبینی برای آن کنده شده است! این روند نشان میدهد طی این سالها ضمن افزایش حیرتآور تورم، توان خرید
خانوادهها برای فراهم کردن حداقلهای موردنیاز و ضروری بهمرورزمان کاهش یابد و امروز عدد صفر برای بسیاری از خانوادهها سهم خوراک از محل دستمزدها باشد! به صورتی که در سال جاری 65 درصد درآمدهای ماهانه یک خانواده دهک میانی و متوسط صرف تهیه حداقل مواد غذایی میشود. بالا بودن نرخ تورم خوراکیها نسبت به رشد حداقل دستمزد یکی از عوامل افزایش این نسبت در سالهای اخیر است و در کنار آن بالا بودن نرخ تورم در بخش مسکن، شرایط سختی را برای خانوادههای کمدرآمد و حتی متوسط به وجود آورده که این موقعیت در گروههای پایین دهک سرسامآور است. حالا چه باید کرد؟ کارشناسان خبره بارها تذکر دادهاند برای عبور از این بحران و عدم ورود به مارپیچ تورم دستمزدها و افزایش انتظارات تورمی، اولین اولویت تلاش برای کاهش نرخ تورم و اعاده به سطوح میانگین سالهای پیش است تا در کنار این مهار افزایش کارایی و تمرکز سیاستهای حمایتی از کمدرآمدها فارغ از افزایش صوری حقوقها مؤثر واقع شود. بررسیهای میدانی نشان از آن دارد که در سال 1402 بهمنظور تأمین سبدی متشکل برای یک خانواده چهارنفره شامل اقلام پروتئینی، لبنیات، برنج، روغن، قند و شکر نیاز به پنج
میلیون و 640 هزار تومان است. درحالیکه حقوق پایه کارگران در این سال رقمی معادل هشت میلیون و 580 هزار تومان بوده که با رقم سه میلیون و 931 هزار تومان باقیمانده نمیتوان دیگر نیازها ازجمله اجاره مسکن، بهداشت و درمان، تحصیل فرزندان، کفش و پوشاک و حداقل تفریحات و همچنین تحصیل و لوازم آن را فراهم کرد. امروز نمیتوان به یارانههای نقدی اتکا کرد که هیچرقمی از هزینههای بالا را پوشش نمیدهد زیرا سهم هر نفر در دهکهای پایین به 8 دلار سقوط کرده است؛ اما پیرامون طرح تازه دولت در تغییر روشها به توزیع کالابرگ اگرچه بار مالی بالایی را به همراه داشته اما با استقبال چندانی روبرو نبوده است که همین موضوع میتواند بهترین دلیل برای عدم موفقیت مدیریتی اقتصادمحور باشد زیرا سیاستهای حمایتی در بهبود وضعیت رفاه خانوارها نقش پررنگی نداشته است و در سالهای اخیر نرخ تورم از میانگین سنوات قبل فاصله بسیاری گرفته و بهشدت بهسوی سطوح بالا پرواز کرده یعنی اگر تورم در دهه قبل در سطح 20 درصد قرار داشت، امروز و بخصوص طی 5 سال اخیر این سطح مرز 40 درصد را سپری کرده و این مسئله باعث شده است تا بسیاری از خانوارهای کمدرآمد در تنگنای تأمین
نیازهای حداقلی خود پرس شوند، اگرچه خوراک و مسکنی درخور ندارند. بدان معنی که وضعیت رفاهی خانوارها طی سالهای اخیر نامناسبتر شده تا علت آن همان نامطلوب بودن اقتصاد کلان کشور متأثر از سیاستگذاریهای داخلی و محوریتهای خارجی است و البته ازنظر ناکارآمدهای سیاستهای حمایتی هم نمیتوان گذشت که طی این مدت اجرا شده است. این نظر نهایی اکثریت کارشناسان خبره است که برنامههایی که تاکنون توسط سیاستگذار برای بهبود رفاه خانوادهها انجام گرفته، نتوانسته است به هدف خود برسد.
حالا باید اذعان کرد رشد بالای تورم در اقتصاد کشور طی دهههای گذشته یک معضل جدی بوده که آسیبهای بسیاری را به دنبال داشته و دراینبین کوچکتر شدن سفره خانوارها به دنبال افزایش سطح عمومی قیمتها موضوعی است که بیش از همه در رفاه جامعه تأثیرگذار بوده و برای تعدیل این مسئله شاید تنها راه موجود، تهیه سبد کالای ماهانه از مهمترین اقلام خوراکی موردنیاز برای خانوارهای حداقل بگیر است تا در آن اقلامی همچون گوشت، مرغ، ماهی، برنج، روغن و حبوبات پررنگتر از دیگر اقلام معمولی چون رب گوجه فرهنگی و ماکارونی باشد تا این اقشار که اگر تأمینکننده مسیر صحیح زندگی نسل آینده هستند، از سلامتی لازم برخوردار باشند. در غیر این صورت سقوطی بدون چتر نجات برای نیمی از دهکها دور از انتظار نیست!
ادامه دارد