زایندهرود در سایه تنش و تناقض
رهاسازی دوباره آب از سد زایندهرود، پس از هفتهها پیگیری و اعتراض کشاورزان، بار دیگر جریان زندگی را در بستر این رود انداخت. آبی که با هدف کشت بهاره رها شده، در حالی به زایندهرود بازگشت که تنها ۱۶ درصد از ظرفیت سد پر است؛ آماری نگرانکننده که هشدار جدی برای تابستان و تأمین آب شرب مردم محسوب میشود.

رهاسازی دوباره آب از سد زایندهرود، پس از هفتهها پیگیری و اعتراض کشاورزان، بار دیگر جریان زندگی را در بستر این رود انداخت. آبی که با هدف کشت بهاره رها شده، در حالی به زایندهرود بازگشت که تنها ۱۶ درصد از ظرفیت سد پر است؛ آماری نگرانکننده که هشدار جدی برای تابستان و تأمین آب شرب مردم محسوب میشود.
زایندهرود امروز، بیش از آنکه یک رودخانه جاری باشد، یادآور خاطرهای تلخ و ناپایدار است. بحرانی که بیش از سه دهه گریبانگیر اصفهان شده، اکنون نه فقط کشاورزی و معیشت مردم، بلکه تعادل زیستمحیطی منطقه را هم بههم ریخته است. هر سال کشاورزان به امید رهاسازی قطرهای آب برای کشت، چشمانتظار میمانند، اما این بازگشاییها تنها مُسکنهایی موقت برای زخمی کهنهاند. کاهش بارندگی، تداوم خشکسالی، سوءمدیریت منابع آبی و تأخیر در تکمیل پروژههای آبی، زایندهرود را تا مرز بحران رسانده است. ذخایر سد بهشدت کاهش یافته و اصفهان در وضعیت «خشکسالی بسیار شدید» قرار دارد. تنش آبی در تابستان قریبالوقوع است. در این میان، اختلافنظرهای قدیمی بر سر حقآبهها و پروژههای انتقال آب، بحران را پیچیدهتر کرده است. کشاورزان شرق اصفهان معتقدند که از زمان احداث تونل کوهرنگ، حقآبهای قانونی دارند و نباید آب به صنایع یزد منتقل شود. در مقابل، مسئولان یزدی مصرف این آب را صرفاً برای شرب میدانند. اما تناقض آماری، تصاویر منتشرشده از مصارف صنعتی و نبود شفافیت در مدیریت آب، اعتماد عمومی را بهشدت خدشهدار کرده است.
بازگشایی اخیر نیز اگرچه نتیجه فشار اجتماعی و پیگیری کشاورزان بود، اما این اقدام کافی نیست. وعدههای مسئولان درباره پروژههای آبی باید سریعتر عملیاتی شود، وگرنه تضاد میان شرب، کشاورزی و صنعت همچنان باقی میماند. زایندهرود امروز تنها یک رودخانه نیست؛ بلکه نماد چالشهای توسعهنیافتگی در حکمرانی منابع آب است. بحران وقتی از محیطزیست عبور کرده و به عرصههای اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی رسیده، تنها با اصلاح سیاستگذاریهای ملی قابل حل است. اکنون زمان آن رسیده که مسئولان به مسئله آب، نگاهی ملی داشته باشند. حکمرانی درست از سراب تا پایاب، توزیع عادلانه بین ذینفعان، مقابله با برداشتهای غیرقانونی و تسریع در اجرای پروژههای آبی، راهکارهایی ضروری برای عبور از این بحراناند.
کشاورزان نیز که اکنون آب کشت بهاره را دریافت کردهاند، باید اجازه دهند بخشی از این آب به تالاب خشکیده گاوخونی برسد؛ سهمی که سالهاست فراموش شده. در پایان، ضروری است وزارت نیرو با انتشار شفاف جداول منابع و مصارف حوضه آبریز زایندهرود، گامی برای بازسازی اعتماد عمومی بردارد. تنها در این صورت میتوان امیدوار بود که رنجش میان مردم استانهای همسایه کاهش یافته و آیندهای روشنتر برای زایندهرود رقم بخورد.