️ وقتی مهربانی صدای بمبها را خاموش کرد
روایتی مستند از اقدامات انساندوستانه خانم وفایی و گروه خیریه «امید و مهربانی» در جنگ ۱۲ روزه اخیر

اصفهان امروز_شهرزاد فلاح: به همت یکی از بانوان نیکسرشت، خیر و گمنام اصفهانی، خانم میترا وفایی، و با همراهی گروهی کوچک اما مؤثر از ۱۵ عضو داوطلب (خانم و آقا) از میان مردم عادی، خیریهای خودجوش و مستقل با نام «امید و مهربانی» سالهاست در سکوت و بیهیاهو در حال خدمترسانی به اقشار فراموششده جامعه است. این گروه، بدون وابستگی به هیچ نهاد رسمی، تنها بر پایهٔ مشارکت داوطلبانه و دلسوزی انسانی شکلگرفته و در روزهای سخت و پرالتهاب جنگ ۱۲ روزه اخیر، حضوری پررنگتر و مؤثرتر از همیشه داشت.
در شرایطی که اضطراب و وحشت صدای پدافند و انفجار شهرها را فراگرفته بود، این گروه با انتخابی آگاهانه، راهی متفاوت را برگزید: گسترش مهربانی، تسکین اضطراب، و التیام زخمهای پنهان.
جشنی برای دلهایی که تاب بمب نداشتند
در اوج بحران، گروه «امید و مهربانی» به آسایشگاه بیماران اعصاب و روان فیض اصفهان رفت؛ جایی که ترس و وحشت، روح و روان ساکنان آن را بیش از هر جای دیگر زخمی کرده بود. این بیماران که حتی در روزهای آرام نیز از حمایت کافی برخوردار نیستند، در روزهای جنگ، بیشازپیش بیپناه مانده بودند.
دراین خصوص با خانم وفایی گفت وگویی انجام دادیم:
«ما نیامده بودیم جنگ را تمام کنیم. آمده بودیم حال دل این عزیزان را کمی بهتر کنیم. حتی اگر فقط چند ساعت لبخند باشد، برای ما کافی است.»
وی با اشاره به وضعیت نگرانکننده این مرکز افزود:
«آسایشگاه فیض سالهاست بدون حمایت نهادی اداره میشود. بیماران اینجا نه خانوادهای دارند، نه رسانهای که صدای آنها را منعکس کند. اگر ما به فکرشان نباشیم، چه کسی خواهد بود؟»
این گروه با برگزاری یک جشن ساده اما پر از حس زندگی در دل جنگ ۱۲ روزه، با موسیقی زنده، توزیع شربت، شیرینی و هندوانه، برای ساعاتی لبخند را به این چهرههای غمزده بازگرداندند.
سالمندانی که فراموش نشدند
در ادامه، «امید و مهربانی» به سراغ خانه سالمندان آسمان رفتند؛ جایی که در روزهای پراضطراب، اغلب در سکوت فراموش میشود. سالمندانی که شاید دیگر انتظاری از جامعه ندارند، اما هنوز با یک لبخند دلگرم میشوند.
خانم وفایی بیان کرد:
«در روزهایی که همه نگران جان خود بودند، سالمندان بیش از همیشه تنها مانده بودند. ما خواستیم با جشن، با شربت و موسیقی، فقط یادآور شویم که هنوز کسانی هستند که دلشان با شماست.»
️ از کارتنخواب تا جهیزیه: مهربانی بیمرز
گروه «امید و مهربانی» تنها در بحرانها فعال نیست. این گروه، در طول سال با تهیه و توزیع بستههای غذایی، پوشاک، جهیزیه، سیسمونی و حتی خدمات درمانی و بهداشتی به دهها خانواده کمبرخوردار یاری میرساند.
خانم وفایی در ادامه گفت:
«ما از روز اول این خیریه را برای همین ساختیم؛ هرکس هرچقدر که در توانش بود کمک کند. از خرید نان و توزیع آن شروع کردیم، بعد شد بسته معیشتی، بعد جهیزیه و سیسمونی. حالا چندین خانواده را تحت پوشش داریم و تلاشمان این است که کرامتشان حفظ شود.»
وی با اشاره به اقداماتشان در ایام جنگ ۱۲ روزه افزود:
«در این مدت، بستههای غذایی برای کارتنخوابها و خانوادههای نیازمند تهیه کردیم. احساس میکردیم با این کار خودمان هم آرامتر میشویم. مهربانی را دوبرابر کردیم، چون انگار در دل بحران، آرامش ما هم در آرامش آنها بود.»
وقتی مسئولان نیستند، مردم میمانند
خانم وفایی از وضعیت بحرانی برخی مراکز نگهداری ابراز نگرانی کرد و گفت:
«آسایشگاههایی مثل فیض، هیچ حمایتی دریافت نمیکنند. ما با کمک دوستانمان برنج، مواد اولیه و اقلام ضروری به آنجا رساندیم. اما حقیقت این است که کار خیریه کافی نیست. این مراکز نیاز به حمایت ساختاری و پایدار دارند.»
او تأکید کرد:
«این بیماران نه صدایی دارند، نه امکان مطالبه. ما فقط یک گروه داوطلبیم. ولی اگر نهادهای دولتی همراه شوند، کارهای بزرگی میتوان انجام داد.»
️ زیبایی در جزئیات کوچک
در خیریه «امید و مهربانی»، مهربانی فقط دربسته غذایی خلاصه نمیشود. زیبایی نیز بخشی از کرامت انسانی است. این گروه با همراهی آرایشگران داوطلب زن و مرد، خدمات رایگان پیرایش و آرایش برای بیماران و سالمندان ارائه میدهند، تا حس ارزشمندی در آنها تقویت شود.
خانم وفایی با لبخندی گفت:
«بعضی وقتها یک اصلاح ساده مو، یا یک شاخه گل، حال کسی را بیشتر از صد کمکمعیشتی خوب میکند. ما تلاش میکنیم مهربانی را در تمام شکلهایش اجرا کنیم.»
قهرمانانی بی کفش و بیکلاه
در روزهایی که ترس، سایه بر شهرها انداخته بود، گروهی کوچک از دل مردم، چراغ انسانیت را روشن نگه داشتند. آنها نشان دادند که قهرمان واقعی نه کسی است که در میدان جنگ باشد، بلکه کسی است که دلهایی را نجات دهد.
در جنگ ۱۲ روزه خانم وفایی و گروه کوچکش انتخاب کردند که صدای زندگی باشند. آنها شاید در اخبار نبودند، اما در دل آدمها بودند؛ در دل سالمندان تنها، بیماران بیپناه و کودکانی که خوابشان را بمبها ربوده بود.
در جهانی که رسانهها قهرمانان را با سلاح معرفی میکنند، خیریه «امید و مهربانی» نشان داد که گاهی قهرمان بودن، یعنی شربت ریختن در لیوان یک سالمند… یعنی نوازش دستی لرزان… یعنی گوشدادن به سکوت یک آسایشگاه
خانم وفایی در پایان گفت:
«ما در این خیریه کوچک، فقط میخواهیم حال دل آدمها را خوب کنیم. گاهی آغوشی برای یک بیمار روانی، عمیقتر از هر بیانیه سیاسی است. ما قهرمان نیستیم؛ فقط انتخاب کردیم در این جهان سرد، گرم بمانیم.»
و این مهربانی در قالب یک اصفهان مهربان تا همیشه در دل جنگوصلح ادامه خواهد داشت.