فضای سرسبز، غذای مناسب، خواب راحت، آرامش مطلق و از همه مهمتر حضور فرشته پرستار مدینه فاضلهای را برای حسرت فراهم کرده…
برنامهای که آنروزها حسن آقا برای سرگرمی من مهیا میکرد اگرچه برای او وقتگیر بود و مشکلاتی را در بر داشت اما…
دلم نمیخواست این لحظات دوستداشتنی تمام شود. همه دردهای بیکسیام را از یاد برده بودم و خودم را در کلاس درس موسیقی…
حرفهایش برایم تازگی داشت. امیدوار شدم که این قاضی دادگستری کارکشته بتواند راهکاری برای حل مسئله چک جلوی پایم بگذارد
همانطور که قبلاً اشاره کردم یکی از ساکنان این خانه خلوت و سوتوکور که سرای سالمندان نام داشت پیرمردی وارسته و…
خانم پرستار که در کیفدستیاش یک بطری آب داشت بیرون آورد و به من داد.
خانم منشی و وکیل که انتظار این سؤالات پیدرپی را نداشت و تقریباً کلافه شده بود رو به فرشته پرستار کرد و با عصبانیت که…
خودش را به آن راه زده بود. از سوأل او تعجب کردم! یعنی علت مراجعه من بااینحال و احوال خراب جسمی و روحی را نمیداند؟
فرشته پرستار چند لقمه نان و پنیری را که در ساک با فلاکسی از چای به همراه داشت بیرون آورد و روی یک از صندلیهای ترمینال …
از آن روزبه بعد تمام فکر و ذکرم مشغول این پیشنهادقاضی و دادستان بازنشسته و ازکارافتادهای شده بود که حال در کنج عزلت…