مبارزه برای ارزش های ورزشی
احمدرضا سلیمانی از پیشکسوتان ژیمناستیک اصفهان است. او سالهای زیادی در این ورزش حضور مؤثر داشته و ورزشکاران موفقی را به جامعه ژیمناستیک معرفی کرده. سلیمانی متعلق به دورهای است که اوج آمال و آرزوهای ورزشکاران در افتخارآفرینی برای دنیایی خالی از مادیات خلاصه میشد و حال همچنان تلاش دارد تا ارزشهای ورزشی را بر فضای ورزش حاکم کند، آنچه معتقد است ارزش مبارزه را دارد.
شیما خزدوز/اصفهان امروز: اوایل دهه 50 بود که او با بچههای محله چهارباغ خواجو تصمیم گرفت به تمرینهای ورزشی که در مجموعه ورزشی باغ تختی (ورزشگاه تختی فعلی) دایر بود، سری بزنند: «هرکدام از دوستانم به یک رشته ورزشی علاقمند بودند و من ژیمناستیک را دوست داشتم. روز اولی که برای ثبتنام رفتیم، اسم همه را نوشتند بهجز من که ظاهراً یک سال کوچک بودم. آن روز ناراحت به خانه برگشتم و هفته بعد به هر نحوی بود، موفق شدم اسم خودم را در لیست جا دهم. عصر به عصر با دوچرخه از محله خواجو تا باغ تختی رکاب میزدیم. از ساعت 5 عصر تا 10 شب تمرین میکردیم، خانوادهها آن زمان به اینگونه فعالیتهای بچهها بهایی نمیدادند، شاید اصلاً خبر نداشتند که ما ورزش میکنیم.»
احمدرضا سلیمانی متولد 1335 است، او جزو پیشکسوتان ژیمناستیک اصفهان است و همچنان در کار آموزش نوجوانان و جوانان در این رشته پایه فعالیت میکند.
وی معتقد است که دنیای ورزش آن روزگار بهوضوح دنیای دیگری بود: «سالن تمرین ژیمناستیک تختی، زمین گودی بود به عرض 10 متر و طول 20 متر که ازنظر بهداشت و نور هم اصلاً مطلوب نبود، تشک تمرین هم از جنس نمد و پنبه بود، چیزی شبیه لحاف پنبهای. وسایل کمکآموزشی مثل چاله ابر، کمربند و تشک ایمنی هم نداشتیم، تنها یکی از دستگاههای سالن ساخت بنز آلمانی بود. بیشتر بار تمرین به دوش خود ورزشکاران بود، اما جسارت و انگیزه و رفاقت و صمیمیت، ما را پایبند میکرد.»
«بالاتر از چهارراه تختی نرسیده به دروازه دولت یعنی سر کوچه تلفنخانه، یک لبنیاتی بود که شیر داغ میفروخت، هر شب بعد تمرین این شیر داغ خیلی مزه میداد.»
سلیمانی میگوید: «حال و هوای ورزش آن دهه با این سالها خیلی تفاوت داشت. تنها ورزشگاه اصفهان، باغ تختی بود که البته امکانات ورزشی درخوری هم نداشت اما ما نهایت استفاده را از این شرایط میکردیم.» وی ادامه میدهد: «تمامی رشتههای ورزشی به شکل رایگان ورزشکار تربیت میکرد و مربیان هم از این طریق درآمد ناچیزی کسب میکردند و با قراردادهای ششماهه مبلغی به آنها تعلق میگرفت. اما انگیزه و علاقه به ورزش همیشه مهمترین عامل پیشرفتشان بود.»
«من با شش ماه تمرین به تیم استان دعوت شدم. اولین مسابقاتی که شرکت کردم، سال 52 بود. مسابقات آموزشگاهها به میزبانی خرمآباد لرستان، از تمام رشتههای ورزشی و اکثر شهرها شرکت میکردند. من آن سال کم سن ترین ورزشکار شرکتکننده در این اردو بودم و تیم ژیمناستیک ما شش نفر بود به همراه آقای کاظمیان بهعنوان مربی.» «جو مسابقه و شور و هیجان حاکم و حضور رقبای قدرتمندی از خوزستان و تهران مرا بیشازپیش مجذوب خود کرد. حرکات بسیار مشکل و تکنیکهای خاص و دیدنی مرا آنقدر شیفته کرد که فقط آرزو داشتم روزی به حد آنها برسم.»
«البته همان سال تیم تهران زیر نظر کانن، مربی ژاپنی و با امکانات بیشتری تمرین کرده بود. بااینوجود تیم اصفهان هم در مقابل خوب ظاهر شد و البته در دورههای بعدی و باوجود تمرینات سخت و فشرده توانست تهران را ببرد.»
او ادامه میدهد: «آن زمان مسئولیت ژیمناستیک اصفهان زیر نظر برادران افشارزاده بود. یادم هست سال 55 تیم اصفهان یک دیدار دوستانه با تیم آلمان داشت. هزینه برگزاری به عهده هیئت ژیمناستیک اصفهان بود.»
«من آن سال از حرکات سخت ژیمناستیک استفاده میکردم، مثل پرش پشتک بارفیکس در مسیر آفتاب که آن زمان مربی آلمانی با دیدن این حرکات من، پیشنهاد داد که برای ادامه این رشته به آلمان بروم. آن پیشنهاد به این خاطر بود که اغلب کشورها همان دوره به فکر نوآوری و ظهور سبکهای جدید و خلاق در ژیمناستیک خود بودند، تکنیکهایی که ما آن زمان کار میکردیم و سطحی که اصفهان داشت تا به امروز دیگر در ایران ادامه پیدا نکرد.» مسابقات قهرمانی کشور در دهکده المپیک تهران برگزار میشد. ازجمله ورزشکاران ژیمناستیک آن دوره اصفهان میتوان به ناصر منصف و علی نکویی اشاره کرد که سال 56 در مسابقات قهرمانی کشور عنوان پسر طلایی را کسب کرد. «سال 57 به علت خدمت سربازی در جهرم، مدتی از تمرینات تیم دور شدم. اتفاقا در همان پادگانی که بودم دو نفر از ژیمناستهای کشور یعنی مهدی یار محمدی و ناصر گلچین هم حضور داشتند. یاد دارم که در انبار پادگان یک دستگاه بارفیکس پیداکرده بودیم و فرصت را غنیمت شمردیم و تمرین میکردیم. مهدی چند سال بعد شهید شد و ناصر گلچین در حال حاضر از داوران بینالمللی ژیمناستیک است.»
سلیمانی که تقریباً شش دهه از زندگیاش به ژیمناستیک اصفهان تعلق دارد از سال 59 بهعنوان مربی فعالیت داشته و مدتی مسئولیت هیئت ژیمناستیک را هم عهدهدار بوده و چند سالی هم بهعنوان معلم ورزش در آموزشوپرورش خدمت کرده است. در تمام این مدت برای این ورزش دغدغه داشته و به گفته خودش جنگیدن برای ورزش و ارزشهای ورزشی را بهترین نوع مبارزه میداند تا آنجا که میتوان او را آغازگر نقطه عطفی در ژیمناستیک سه دهه قبل استان اصفهان برشمرد. وی میگوید: «اوج ژیمناستیک دهه 50 بود، از آن دوره به بعد خیلی ورزشکاران قدیمی این صحنه را ترک کردند چراکه آنچنان که شایسته بود این ورزش از وجودشان بهره نگرفت. ولی اگر کسانی مثل ناصر هاشمی یا شیرعلیان هم میدان را ترک کرده بودند، امروز همین ژیمناستیک را هم نداشتیم، گرچه سبکهای قدیمی اجرا نمیشود و این ورزش با ژیمناستیک آن سالها بسیار متفاوت است.»
او ادامه میدهد: «سال 61 که رئیس هیئت ژیمناستیک اصفهان بودم، همان زمان که بیژن افشارزاده هم ریاست فدراسیون ژیمناستیک را به عهده داشت، تصمیم گرفتم از استعدادهای بالقوه شهرستانهای اصفهان استفاده کنم، بهطوریکه اصفهان به یکقطب در این رشته تبدیل شود. قرار بود، یک دوره مربیگری 45 روزه در مدرسه ژیمناستیک مجموعه ورزشی آزادی تهران برگزار شود که من برای اولین بار دست به یک ساختارشکنی زدم و از معلمان ورزش شهرستانهای اصفهان، مثل شهرضا و گلپایگان خواستم که در این دوره شرکت کنند.»
جالب اینکه این معلمان ورزش خودشان هیچ آموزش و تجربهای در این رشته نداشتند. در ابتدای این هدف مخالفتهای زیادی با من صورت گرفت اما من پای این راه ایستادگی کردم و بعدها آقایان سمیعی و اشراقی که از معلمان ورزش بودند بااستعداد یابی و آموزش، ژیمناستیک گلپایگان را زبانزد کردند، بهطوریکه از سال بعد در مسابقات انتخابی استانها و قهرمانی کشور از گلپایگان تیمهای قدرتمندی حضور پیدا کرد.
سلیمانی میگوید: «من در این سالها از این ورزش متضرر هم شدم، نسل ما توان و نیروی جوانی پای ورزش گذاشتند. اگر کارگر شهرداری شده بودم، حالا سرکارگر بودم.»
«پیشکسوت ورزشی توقعی جز یک ارزش معنوی و احترام به هویت ورزشیاش ندارد. سردی و گرمی روزگار ورزش و کولهبار تجربهها بر دوش پیشکسوتان سنگینی میکند، اما حلقه پیوند با نسل جدید ورزش گسسته شده است.»
احمدرضا سلیمانی متولد 1335 است، او جزو پیشکسوتان ژیمناستیک اصفهان است و همچنان در کار آموزش نوجوانان و جوانان در این رشته پایه فعالیت میکند.
وی معتقد است که دنیای ورزش آن روزگار بهوضوح دنیای دیگری بود: «سالن تمرین ژیمناستیک تختی، زمین گودی بود به عرض 10 متر و طول 20 متر که ازنظر بهداشت و نور هم اصلاً مطلوب نبود، تشک تمرین هم از جنس نمد و پنبه بود، چیزی شبیه لحاف پنبهای. وسایل کمکآموزشی مثل چاله ابر، کمربند و تشک ایمنی هم نداشتیم، تنها یکی از دستگاههای سالن ساخت بنز آلمانی بود. بیشتر بار تمرین به دوش خود ورزشکاران بود، اما جسارت و انگیزه و رفاقت و صمیمیت، ما را پایبند میکرد.»
«بالاتر از چهارراه تختی نرسیده به دروازه دولت یعنی سر کوچه تلفنخانه، یک لبنیاتی بود که شیر داغ میفروخت، هر شب بعد تمرین این شیر داغ خیلی مزه میداد.»
سلیمانی میگوید: «حال و هوای ورزش آن دهه با این سالها خیلی تفاوت داشت. تنها ورزشگاه اصفهان، باغ تختی بود که البته امکانات ورزشی درخوری هم نداشت اما ما نهایت استفاده را از این شرایط میکردیم.» وی ادامه میدهد: «تمامی رشتههای ورزشی به شکل رایگان ورزشکار تربیت میکرد و مربیان هم از این طریق درآمد ناچیزی کسب میکردند و با قراردادهای ششماهه مبلغی به آنها تعلق میگرفت. اما انگیزه و علاقه به ورزش همیشه مهمترین عامل پیشرفتشان بود.»
«من با شش ماه تمرین به تیم استان دعوت شدم. اولین مسابقاتی که شرکت کردم، سال 52 بود. مسابقات آموزشگاهها به میزبانی خرمآباد لرستان، از تمام رشتههای ورزشی و اکثر شهرها شرکت میکردند. من آن سال کم سن ترین ورزشکار شرکتکننده در این اردو بودم و تیم ژیمناستیک ما شش نفر بود به همراه آقای کاظمیان بهعنوان مربی.» «جو مسابقه و شور و هیجان حاکم و حضور رقبای قدرتمندی از خوزستان و تهران مرا بیشازپیش مجذوب خود کرد. حرکات بسیار مشکل و تکنیکهای خاص و دیدنی مرا آنقدر شیفته کرد که فقط آرزو داشتم روزی به حد آنها برسم.»
«البته همان سال تیم تهران زیر نظر کانن، مربی ژاپنی و با امکانات بیشتری تمرین کرده بود. بااینوجود تیم اصفهان هم در مقابل خوب ظاهر شد و البته در دورههای بعدی و باوجود تمرینات سخت و فشرده توانست تهران را ببرد.»
او ادامه میدهد: «آن زمان مسئولیت ژیمناستیک اصفهان زیر نظر برادران افشارزاده بود. یادم هست سال 55 تیم اصفهان یک دیدار دوستانه با تیم آلمان داشت. هزینه برگزاری به عهده هیئت ژیمناستیک اصفهان بود.»
«من آن سال از حرکات سخت ژیمناستیک استفاده میکردم، مثل پرش پشتک بارفیکس در مسیر آفتاب که آن زمان مربی آلمانی با دیدن این حرکات من، پیشنهاد داد که برای ادامه این رشته به آلمان بروم. آن پیشنهاد به این خاطر بود که اغلب کشورها همان دوره به فکر نوآوری و ظهور سبکهای جدید و خلاق در ژیمناستیک خود بودند، تکنیکهایی که ما آن زمان کار میکردیم و سطحی که اصفهان داشت تا به امروز دیگر در ایران ادامه پیدا نکرد.» مسابقات قهرمانی کشور در دهکده المپیک تهران برگزار میشد. ازجمله ورزشکاران ژیمناستیک آن دوره اصفهان میتوان به ناصر منصف و علی نکویی اشاره کرد که سال 56 در مسابقات قهرمانی کشور عنوان پسر طلایی را کسب کرد. «سال 57 به علت خدمت سربازی در جهرم، مدتی از تمرینات تیم دور شدم. اتفاقا در همان پادگانی که بودم دو نفر از ژیمناستهای کشور یعنی مهدی یار محمدی و ناصر گلچین هم حضور داشتند. یاد دارم که در انبار پادگان یک دستگاه بارفیکس پیداکرده بودیم و فرصت را غنیمت شمردیم و تمرین میکردیم. مهدی چند سال بعد شهید شد و ناصر گلچین در حال حاضر از داوران بینالمللی ژیمناستیک است.»
سلیمانی که تقریباً شش دهه از زندگیاش به ژیمناستیک اصفهان تعلق دارد از سال 59 بهعنوان مربی فعالیت داشته و مدتی مسئولیت هیئت ژیمناستیک را هم عهدهدار بوده و چند سالی هم بهعنوان معلم ورزش در آموزشوپرورش خدمت کرده است. در تمام این مدت برای این ورزش دغدغه داشته و به گفته خودش جنگیدن برای ورزش و ارزشهای ورزشی را بهترین نوع مبارزه میداند تا آنجا که میتوان او را آغازگر نقطه عطفی در ژیمناستیک سه دهه قبل استان اصفهان برشمرد. وی میگوید: «اوج ژیمناستیک دهه 50 بود، از آن دوره به بعد خیلی ورزشکاران قدیمی این صحنه را ترک کردند چراکه آنچنان که شایسته بود این ورزش از وجودشان بهره نگرفت. ولی اگر کسانی مثل ناصر هاشمی یا شیرعلیان هم میدان را ترک کرده بودند، امروز همین ژیمناستیک را هم نداشتیم، گرچه سبکهای قدیمی اجرا نمیشود و این ورزش با ژیمناستیک آن سالها بسیار متفاوت است.»
او ادامه میدهد: «سال 61 که رئیس هیئت ژیمناستیک اصفهان بودم، همان زمان که بیژن افشارزاده هم ریاست فدراسیون ژیمناستیک را به عهده داشت، تصمیم گرفتم از استعدادهای بالقوه شهرستانهای اصفهان استفاده کنم، بهطوریکه اصفهان به یکقطب در این رشته تبدیل شود. قرار بود، یک دوره مربیگری 45 روزه در مدرسه ژیمناستیک مجموعه ورزشی آزادی تهران برگزار شود که من برای اولین بار دست به یک ساختارشکنی زدم و از معلمان ورزش شهرستانهای اصفهان، مثل شهرضا و گلپایگان خواستم که در این دوره شرکت کنند.»
جالب اینکه این معلمان ورزش خودشان هیچ آموزش و تجربهای در این رشته نداشتند. در ابتدای این هدف مخالفتهای زیادی با من صورت گرفت اما من پای این راه ایستادگی کردم و بعدها آقایان سمیعی و اشراقی که از معلمان ورزش بودند بااستعداد یابی و آموزش، ژیمناستیک گلپایگان را زبانزد کردند، بهطوریکه از سال بعد در مسابقات انتخابی استانها و قهرمانی کشور از گلپایگان تیمهای قدرتمندی حضور پیدا کرد.
سلیمانی میگوید: «من در این سالها از این ورزش متضرر هم شدم، نسل ما توان و نیروی جوانی پای ورزش گذاشتند. اگر کارگر شهرداری شده بودم، حالا سرکارگر بودم.»
«پیشکسوت ورزشی توقعی جز یک ارزش معنوی و احترام به هویت ورزشیاش ندارد. سردی و گرمی روزگار ورزش و کولهبار تجربهها بر دوش پیشکسوتان سنگینی میکند، اما حلقه پیوند با نسل جدید ورزش گسسته شده است.»