موزه تاریخ شهرداری، چرایی و چگونگی ارائه در گفتگو با مهدی نصیری، عضو شورای راهبری موزه:

مخاطبان در موزه تاریخ شهرداری آفریننده‌اند

«داستان شهر یک داستان نیست مانند داستان‌های هزار و یک شب، داستان در داستان است. هر روایت در دل روایتی دیگر زاده می‌شود و شخصیت‌ها در بین داستان‎ها پرسه می‌زنند. در موزه تاریخ شهرداری بنا داریم این روایت و داستان‌های مختلف را زنده کنیم.

مخاطبان در موزه تاریخ شهرداری آفریننده‌اند

«داستان شهر یک داستان نیست مانند داستان‌های هزار و یک شب، داستان در داستان است. هر روایت در دل روایتی دیگر زاده می‌شود و شخصیت‌ها در بین داستان‎ها پرسه می‌زنند. در موزه تاریخ شهرداری بنا داریم این روایت و داستان‌های مختلف را زنده کنیم.

 شهروند-بازدیدکننده در این موزه نه تنها مخاطب که خود یکی از عناصر نمایشگاهی است. خلق روایت در این موزه بدون حضور، وجود و تعامل با شهروندان شکل نمی‌گیرد و یا کامل نخواهد شد. ایجاد یک فضای تعاملی و القاء حس مشارکت یکی از اهداف این موزه است. بنابراین شهروندان نه فقط مخاطب که به عنوان مشارکت‌کننده و آفریننده نیز در نظر گرفته می‌شوند.»

مهدی نصیری، عضو شورای راهبردی موزه با بیان این سطرها ما را به درک گفتمان روایی این موزه رهنمون می‌سازد. موزه تاریخ شهرداری اصفهان، به تازگی با برپایی رویدادی با عنوان «باغ هزارداستان» در فاز نخست افتتاح خود و ارائه تعریفی از روند فعالیتش به شکل روایت محور و رویدادی و تعاملی بنا دارد که به زودی در شمار اندک موزه‌های اصفهان قرار بگیرد. برپایی رویداد پیش از افتتاح کامل موزه و فراهم آوردن امکانی برای حضور مخاطبان در محل و گفتگو با آنها، اقدام جالب و قابل تاملی است که تلاش برای تحقق این ادعا را تصدیق می‌کند. درباره این موزه، چرایی و چگونگی ارائه در آن با او به گفتگو نشستیم که در اصفهان امروز می‌خوانید.

موزه تاریخ شهرداری اصفهان داعیه ارائه به شکل موزه روایت محور را دارد. آیا الگو یا نمونه خاصی از این نوع موزه وجود دارد؟ جهانی و ایرانی؟

بعضی از موزه‌ها نه تنها در شکل دهی به فضای نمایشگاهی بلکه در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جانبی سعی در به کارگیری روایت و عناصر داستانی در تعریف و تبیین مجموعه خود و یا اهداف موزه دارند. اما از گونه‌هایی که در طراحی آنها روایت محور بودن منظور شده باشد؛ می توان به چند نمونه اشاره کرد:

 موزه لندن داکلندز در لندن بریتانیا، که داستان اسکله‌های لندن و افرادی را که در آنجا کار می‌کردند و خیلی بیشتر از آن را روایت می‌کند.

* موزه تاریخ و فرهنگ آمریکایی‌های آفریقایی‌تباردر واشنگتن دی سی ایالات متحده که روایتی قدرتمند از تجربه آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار از برده‌داری تا امروز را ارائه می‌دهد.

و یک نمونه جالب دیگر:

* موزه روابط شکست‌خورده در زاگرب کرواسی که داستان‌های شخصی، داستان‌های اشیاء و خاطرات به جا مانده از روابط ناموفق را به نمایش می‌گذارد.

* موزه حقوق بشر در وینیپگ کانادا که از نمایشگرهای چند رسانه‌ای و نمایشگاه‌های تعاملی برای بیان داستان مبارزات حقوق بشر در سراسر جهان استفاده می‌کند.

و در نمونه‌های ایرانی:

*موزه خیابان ولی عصر تهران در خانه مینایی، نزدیکترین مثال به یک موزه روایی است.

تعریف موزه روایت‌محور چیست و اشیا موزه‌ای در چنین موزه‌ای در کجا قرار دارند و چطور نمایش داده می‌شوند؟

موزه روایت‌محور، موزه‌ای است که براساس داستان‌سرایی، قصه‌گویی و تکنیک‌های مختلف سعی دارد تا بازدیدکننده را در مواجهه با تجربه‌ای همه جانبه قرار دهد.

 این موزه‌ها معمولا ترکیبی از ابزارهای چند رسانه‌ای و فضاهای نمایشگاهی تعاملی را برای خلق روایتی جذاب استفاده می‌کنند.  چنین موزه‌ای سعی می‌کند حس‌های مختلف مخاطب و نه صرفا بینایی او را درگیر کند تا بتواند علاوه بر انتقال اطلاعات، احساسات بازدیدکننده را هم در تجربه بازدید دخیل کند.

از طرفی فهم اطلاعات و به یادماندن آنها از طریق داستان‌گویی قوت بیشتری می‌گیرد و بازدید از موزه می‌تواند به تجربه‌ای به یادماندنی و جذاب تبدیل شود. درمورد نمایش اشیاء باید گفت که اشیا نه تنها به کمک روایت خواهند آمد و به پیشبرد آن کمک می‌کنند که خود می‌توانند در ذهن و در ارتباط با تجربه زیسته و خاطرات شهروند-بازدیدکننده روایت ساز باشند. در یک موزه روایت‌محور اتفاقا اشیا از حالت منفعل خارج می‌شوند و نقش خودشان را در روایت چه به صورت سند یا یک شکل ایفا می‌کنند.  به عنوان مثال می‌شود به «موزه معصومیت» در استانبول اشاره کرد که هرچند در رابطه تنگاتنگ با کتابی با همین عنوان است ولی اشیاء آنجا مکمل و مؤید روایت هستند و گاهی روایت را بیشتر از چارچوب‌های کلامی و ادبیش پیش می‌برند.

از طرفی اشیاء به خودی خود تا روایت نشوند معنا و مفهوم دقیقی به دست نمی‌دهند. حتی در مورد موزه‌های کلاسیک هم یک عبارت چند خطی در لیبل، سعی در بیان بخش‌هایی از عناصر داستان مانند چه وقت، کجا و توسط چه کسی برای بازدیدکننده دارند.

برپایی یک موزه راویت محور مثل این موزه چه امکانات و محدودیت‌هایی به همراه دارد؟ 

از مشکلات و چالش‌ها در شکل‌دهی به چنین موزه‌ای می‌توان به فرایند تبدیل میزان زیادی از داده‌ها به اطلاعات و استخراج روایت‌های درست و کاربردی و مناسب از این اطلاعات پراکنده نام برد. از طرف دیگر انسجام، نمایش و تخصیص اسناد به روایت‌هایی که ممکن است در موزه به کار بیاید و تعریف فرم روایی و نوع ارائه می‌تواند چالش بعدی باشد.

 استفاده از فناوری روز برای تجهیز نمایشگاه‌ها در چنین موزه‌ای نیز می‌تواند یکی دیگر از چالش‌های پیش رو باشد. در عین حال خلق یک روایت جذاب و به یادماندنی و برانگیختن احساسات بیشترمخاطب در یک چنین بستر و موزه‌ای با رویکردی روایی و این شکل ارائه، بخوبی می‌تواند بوجود بیاید و نوعی امکان در برپایی چنین موزه‌ای محسوب می‌شود.

لزوم وجود موزه‌ای برای تاریخ شهرداری چیست؟

برای هر پدیده یا نهاد مدرنی در تاریخ معاصر، برای شناخت جایگاه فعلی و نسبت ما با آن پدیده و نحوه مواجهه با آن و در کنارش وجود منبعی برای پژوهش آن موضوع می‌تواند مفید باشد. 

از طرفی این موزه قرار است بازتاب‌دهنده و ثبت‌کننده وقایع روزمره و حال حاضر هم باشد. توجه به این دو یعنی نگاه دقیق به گذشته و انجام مستندنگاری از وضع موجود می‌تواند لزوم ایجاد چنین موزه‌‌ای برای تداوم حافظه شهری را یادآور شود.

با وجود دیجیتال‌سازی تمامی اسناد و وجود یک بانک اطلاعاتی آنلاین چه نیازی به وجود یک موزه احساس می‌شد؟

آرشیو و دیجیتال کردن اسناد برای نگهداری و استناد به آنها کار بسیار مهم و بجایی خواهد بود. به ویژه این حرکت برای پژوهشگران تاریخ معاصر وعلاقه‌مندانی که به دنبال جواب سوال خاصی هستند می‌تواند مفید و کاربردی باشد. آنچنان که هست. 

اما برای درگیر کردن مخاطب عمومی اسناد به تنهایی چیزی بیش از تصاویر و متون پراکنده نیستند. بلکه بستر زمانی و مکانی شخصیت‌ها و دیگرعوامل پیرامونی و دانستن آنها و در یک کلام داستان و روایت است که آنها را به هم و به مخاطب پیوند می‌زند و معنادار می‌کند.

سایت موزه چه نسبتی با خود موزه داشته و آیا نمی‌شد علاوه بر اسناد، روایت و یا روایت‌های مورد نظر نیز در آن به شکل‌ها و با مدیاهای مختلف به نمایش گذاشته شود؟

در ساختار این موزه سایت نه فقط در خدمت آن یا به عنوان یک رسانه صرفا در خبررسانی بلکه ادامه و امتداد آن در فضای مجازی در نظر گرفته شده است. سایت موزه بخشی ار نمایشگاه موزه است.  سایت در یک موزه چند رسانه‌ای علاوه بر انجام وظایف و تعاریف مورد انتظار یکی از رسانه‌های مورد استفاده خواهد بود.

سایت این موزه یکی از مهمترین بخش‌های آن است که گنجینه موزه به‌صورت مجازی به علاوه بخش‌های دیگر در آن لحاظ شده است. در طراحی و همین طور تقسیم‌بندی محتوایی چه معیارهایی را در مسیر ایجاد آن در نظر داشتید؟

دسترسی آسان پژوهندگان به گنجینه و اسناد، خبررسانی و تعریف رویدادها و همین‌طور برگزاری رویدادهای مجازی و البته تعامل با مخاطب و مشارکت ایشان را می‌توان به شکل کلی نام برد.

انتخاب مقاطع زمانی روایت موزه تاریخ شهرداری و گزینش آن بر چه مبنایی انجام شد؟ 

تشکیل بلدیه و وقایع اجتماعی منجر به تشکیل آن و اتفاقات منتهی به تاسیس شهرداری تا به امروز، مبنای شکل‌دهی و انتخاب بازه زمانی موزه بوده است.

این موزه در پی ایجاد تعامل بین سه‌گانه، شهرداری، شهروند و شهر است، روایت شهروندان چطور و چگونه در این موزه ارائه خواهد شد؟ یا به عبارتی مشارکت شهروندان یا دیگر نهادها در پربار کردن گنجینه یا روایت‌های موزه چگونه خواهد بود؟

شهروند-بازدیدکننده در این موزه نه تنها مخاطب که خود یکی از عناصر نمایشگاهی است. خلق روایت در این موزه بدون حضور، وجود و تعامل با شهروندان شکل نمی‌گیرد و یا کامل نخواهد شد. ایجاد یک فضای تعاملی و القاء حس مشارکت یکی از اهداف این موزه است. بنابراین شهروندان نه فقط مخاطب که به عنوان مشارکت کننده و آفریننده نیز در نظر گرفته می‌شوند.

از طرفی موزه قصد ندارد فقط  گوینده باشد و قرار است شنونده نیز باشد. جمع‌آوری خاطرات و روایات دیروز و امروز شهروندان، گردآوری اسناد و مدارک مرتبط با شهر، شهرداری و زندگی شهری که در اختیار شهروندان است و مواردی از این دست در دستور کار موزه قرار دارد. در این میان دیگر نهادهای شهری نیز هستند که در شکل‌دهی به آن چه امروز شهر است کمک کرده و مؤثر بوده‌اند و با تفاهمات و مراودات بین این نهادها و شهرداری امید به غنی‌تر شدن این گنجینه داریم.

گستره روایت‌های موزه تاریخ شهرداری اصفهان تا کجاست؟

هر نوع روایتی حول شهر، شهرداری و مفهوم شهروندی، از ابتدای تاسیس بلدیه تا امروز، و هر روایتی که تصویر شهری که امروز در آن زندگی می‌کنیم را برای ما روشن‌تر کند می‌تواند در این دایره قرار بگیرد.

نقد و ارزیابی عملکرد شهرداری از خلال روایت‌های موجود در موزه چطور حاصل می‌شود و شما در انتخاب صحنه‌ها در روایت دائم چه مسیر و انتخاب‌هایی برای قرار گرفتن در مسیر نقد و داشتن تصویر درست از عملکرد شهرداری داشته‌اید و یا بعدا در ادامه مسیر دارید؟

در این موزه قرار بر این نیست که گزارشی از عملکرد شهرداری ارائه شود. قرار بر نمایش آن چیزی است که بوده و هست. 

روایتی از یک ماجرای کلان با خرده روایت‌های آن. روایت شهر، روایت قهرمان و ضدقهرمان به معنای کلاسیک آن نیست. مخاطب در این داستان و از بین شخصیت‌های آن مانند شهر، شهرداری و شهروند و در آمیختگی آنها با هم و تغییر جایگاه آنها در روایت در هر مقطع زمانی ممکن است برداشت شخصی خودش را داشته باشد.  موزه به علت محدودیت‌های فنی و فضا و یا اهداف خود ممکن است از بین بی‌شمار روایت، روایات مرتبط را انتخاب کند و یا در مقاطع مختلف زمانی ارجاع به روایات دیگر داشته باشد. در این موزه علاوه بر بخش‌های ثابت بخش‌های متغیری تعریف شده است تا علاوه بر حفظ پویایی در هر مقطع زمانی روایت خود و شهروندان را دقیق‌تر یا مؤثرتر کند. بخش‌های مهمی از این موزه به شکل یک فرایند درحال رشد و تغییر تعریف شده‌اند که می‌تواند برداشت‌ها و نکات مختلفی را در هر زمان به مخاطب انتقال دهد و یا او را با موزه یا دیگر شهروندان وارد گفت و گو کند.

اهمیت انتخاب باغ زرشک برای تاسیس موزه تاریخ شهرداری چیست؟

باغ زرشک چند ویژگی مهم دارد که آن را برای مکان فیزیکی روایت موزه مناسب کرده است. یکی اینکه از نظر زمانی این بنا درست در محدوده روایی ما قرار دارد و الگو و نمونه کوچکی است از سرنوشت شهر در سال‌هایی که گذشته تا به امروز. این بنا رویکردها و مداخلات مختلف شهرسازی و بخشی از آمال شهروندی را در خود به خوبی بازتاب می‌دهد. بین تمام بناهای موجود که می‌توانستند به موزه تغییرکاربری دهند و یا ساخت یک بنای جدید برای احداث موزه، این بنا با وجود شخصیت و داستانی که با خود داشت و به روایت کلی ما اضافه می‌کرد، گزینه بسیارمناسبی بود.

این مکان در چه نسبتی با گفتمان روایی موزه قرار می‌گیرد؟

داستان شهر یک داستان نیست مانند داستان‌های هزار و یک شب، داستان در داستان است. 

هر روایت در دل روایتی دیگر زاده می شود و شخصیت‌ها در بین داستان‎ها پرسه می‌زنند. در میان تمام داستان‌های شهر، یکی از شخصیت‌های این داستان که از قضا ناگفته‌های بسیار برای گفتن دارن، با قصه‌های شنیدنی بسیار که به روشن شدن آنچه امروز شهر است کمک می‌کند، همین روایت باغ رزشک است. 

در رویداد اول موزه که به تبیین و چشم‌انداز موزه‌ای که قرار است باشد پرداخت، بخشی از این روایت آورده شده است.

 از چنار تا سر در تخریب شده و سردر کارخانه و مداخلات بعدی در عرصه آن و ماجرای خود عمارت و آدم‌هایی که در این میان آمده‌ا‌ند و رفته‌اند. مجتمع تجاری و ساختمان‌های مسکونی مجاور تا خود شکل‌گیری تفکر موزه شهرداری در این مکان، که خود یکی از روایت‌های این موزه است.

رویداد هزار داستان چه نسبتی با موزه دارد و چه هدفی را دنبال می‌کند؟

این رویداد، به‌طور خلاصه روایت چگونگی موزه شدن یک موزه روایی برای شهر و شهرداری است. همینطور نمایش بخشی از عناصر موجود و بخشی از خط اصلی داستان در کنار نمایشی از رویکرد موزه در آینده در نسبت آن با شهر، شهروند و شهرداری و تحقق یکی از اهداف موزه که درخواست از شهروندان است تا در این عمل مشارکت داشته باشند.  به جای افتتاح یک پروژه خلق‌الساعه و افتتاح آن برای مخاطب (اینجا شهروند) موزه از شهروندان می‌خواهد که در شکل‌گیری این موزه مشارکت داشته باشند و همین‌طور در جریان ماوقع قرار بگیرند و به شکل‌گیری آن کمک کنند و در واقع در بخش‌های مختلف مثل اینکه این موزه از نظر کالبدی چگونه باشد و چه چیزهایی در آن روایت شود و ... دخیل باشند. بخش افکارسنجی این رویداد هم برای همین گفتگو با شهروندان ایجاد شد تا علاوه بر داستان‌ها، انتظارات ایشان را نیز بشنود و در موزه بازتاب دهد.

در رویداد باغ هزار داستان شاهد استفاده از مدیاهای مختلف مثل فیلم، تئاتر، عکس و چیدمان هستیم. فکر می‌کنید از گونه های مختلف هنر جدید مثل پرفورمنس آرت، ویدئو آرت و ... نیز بتوان در رویداهای دیگر این موزه با توجه به نحوه برخورد و تعریف تازه‌اش بهره برد؟

این بخشی است از آنچه در آینده طراحی و اجرا خواهد شد. در آینده و در این موزه مدیاهای جدید و کلیه ظرفیت‌های رسانه که بتواند در خلق روایت پویا، همراه با مشارکت بازدیدکننده کمک کند، استفاده خواهد شد. رویدادها در نظر طراحان موزه چه در فرم و چه در مضمون بسیار پویا و انعطاف‌پذیر دیده شده‌اند که در خور با روایت می‌توان از فرم مناسب برای پیشبرد کار استفاده کرد.

 در این زمینه محدودیتی مگر در مباحثی مثل حفظ حریم بنای تاریخی و موارد بازدارنده مانند آن وجود نخواهد داشت.

با توجه به تخصص و زمینه حرفه‌ای تان چگونه با موزه پیوند خوردید؟

تخصص‌های میان رشته‌ای در شکل‌گیری یک فضای میان رشته‌ای مانند این موزه اهمیت دارند. گروهی که در پیشبرد این موزه مشارکت داشته‌اند علاوه بر تخصص اصلی دارای نگاه و یا تخصص‌هایی در دیگر زمینه‌های مرتبط با موضوع نیز بوده‌اند. 

یکی از این تخصص‌های میان رشته‌ای که مرتبط با موزه، آثار فرهنگی، تاریخی و امثال آن است مرمت آثار تاریخی است. به عنوان مرمتگر و آنچه که مربوط به آن بوده و همینطور مشاوره در بخش‌های دیگری مانند سایت که قبلا در آن زمینه‌ها تجربیاتی همراه من بوده است، افتخار همکاری با این تیم را داشته‌ام.

 

ارسال نظر