گفت‌وگو با محمدحسین سلطانی، کارگردان نمایش «راه باریک پشت کوه»

ما همه خوابیم...

«تو همین‌الان هم‌خوابی، داری خواب می‌بینی» این جمله، نه صرفاً یک شعار که دریچه‌ای‌ست به جهان‌نمایش محمدحسین سلطانی؛ جهانی میان رؤیا و واقعیت، خواب و بیداری، خیال و امید نمایش «راه باریک پشت کوه» در مرزهای روشن و خاموش ذهن تماشاگر پیش می‌رود و او را به پرسشی بنیادین فرامی‌خواند: آیا بیداریم؟ یا در خوابی عمیق گرفتار؟

ما همه خوابیم...

اصفهان امروز_شهرزاد فلاح:  «تو همین‌الان هم‌خوابی، داری خواب می‌بینی» این جمله، نه صرفاً یک شعار که دریچه‌ای‌ست به جهان‌نمایش محمدحسین سلطانی؛ جهانی میان رؤیا و واقعیت، خواب و بیداری، خیال و امید نمایش «راه باریک پشت کوه» در مرزهای روشن و خاموش ذهن تماشاگر پیش می‌رود و او را به پرسشی بنیادین فرامی‌خواند: آیا بیداریم؟ یا در خوابی عمیق گرفتار؟

خاطره‌ای درخشان از کودکی تا اکنونِ تئاتر

محمدحسین سلطانی روایت خود را از نقطه‌ای دور آغاز می‌کند: «شش یا هفت‌ساله بودم که برای دیدن این نمایش به سالن چهارسو رفتم. آن تجربه کودکانه برای من یک تصویر از فضای ایرانی مینیمال ساخت؛ تصویری که سال‌ها در ذهنم ماندگار شد. اما وقتی بعدها وارد کار تئاتر شدم و دوباره به سراغ همین متن رفتم، آن فضا دیگر فقط نوستالژیک نبود. حالا به نظرم آینه‌ای از واقعیت امروز بود. جهانی خسته، بی‌روح، خواب‌زده… انگار ما همه در یک خواب عمیق فرورفته‌ایم. فضایی سرد، مثل معماری اروپای شرقی که هیچ تغییر و بیداری در آن دیده نمی‌شود.

این کارگردان جوان گفت:  آن زمان برای من این تصاویر جذاب بود، امروز تبدیل شده به بازتاب جامعه‌ای که نه درگذشته‌اش بیدار بود و نه اکنونش را بیدار می‌بیند.» متن اولیه در اواخر دهه هشتاد نوشته شده بود و گویا تا سال ۱۴۰۴ هیچ‌چیز عوض نشده و درست مثل همان زمان خواب‌زده است.

راه باریک، سفری از خواب تا آگاهی

سلطانی درباره عنوان نمایش می‌گوید:  «راه باریک پشت کوه، بخشی از داستان متن است. اما من بخش اول این عنوان را حذف کردم تا داستان نمایش فاش نشود. او گفت: این عنوان برایم استعاره‌ای است از وضعیت انسان امروز. انسانی که در تنگنا قرار دارد و باید سفری را از سر بگذراند تا از خواب غفلت بیدار شود. این راه، اگرچه باریک است، اما دور از دسترس نیست. راهی‌ست که باید رفت. برای آگاهی، برای بیداری. نه خوابی شیرین، نه رؤیایی دل‌فریب. این خواب، خوابِ غفلت است و بیداری‌اش، نجات.»

صحنه؛ موجودی زنده در دل میزانسن

سلطانی در ادامه به طراحی صحنه و همکاری با نوشا کریمی اشاره کرد:  ما طراحی را مشترک پیش بردیم. نوشا کریمی، دانش‌آموخته کم‌سن‌وسال هنرستان هنرهای زیبا، طراحی صحنه، حرکت و نور را با من همراهی کرد. نگاه من به صحنه یک نگاه زنده است؛ صحنه نه فقط یک دکور تزیینی، بلکه فضایی‌ست حاصل برخورد حس، نور، حرکت.

او طراحی صحنه در جهان تئاتر را چنین بیان کرد: در تئاتر مدرن و پست‌مدرن، کارگردانان بزرگی مانند رابرت ویلسون و رومئو کاستلوچی خودشان طراحی صحنه را هم انجام می‌دهند؛ چون صحنه بخشی از میزانسن است، نه دکورتزیئنی جداگانه. من هم تلاش کردم همین نگاه را در کار پیاده کنم. این استقلال در طراحی، به من آزادیِ خلق جهان شخصی‌تری داد.

photo_2025-07-27_08-42-04

نه مینیمال، نه پرزرق؛ بلکه هندسه‌ای پر از نشانه

او توضیح داد: «نمایش من مینیمالیستی نیست. اگرچه ممکن است ساده به نظر برسد، اما میزانسن‌ها کاملاً مهندسی‌شده، هندسی و خطی‌اند. نمایش من درام پیچیده‌ای ندارد، نسبتاً تخت است، اما در دل خود نظامی از نشانه‌ها و جزئیات را پنهان کرده است. او در ادامه بیان کرد: متن نمایشنامه عامه‌پسند است، با استفاده از شیوه‌های نمایشی سنتی ایرانی، من در اجرا تلاش کردم به جزئیات بیشتر کار بپردازم.»

نور، رنگ، انیمیشن؛ ابزارهایی برای تجربه

سلطانی با تأکید بر وجوه چندرسانه‌ای کار افزود: «صحنه مملو از نور، رنگ، و ویدئو مپینگ است. انیمیشن به‌صورت پیوسته در کل اجرا حضور دارد. این همراهی بین انیمیشن، طراحی نور، صحنه و حرکت، به جرات در ایران بی‌سابقه است. برای من این‌ها ابزارهایی بودند که به پیشبرد کارگردانی و هدایت متن کمک کردند.»

خلق مستقل در میان محدودیت‌های یک شهر

او با صراحت از محدودیت‌ها گفت: محدودیت‌های فنی و ساختاری در اصفهان بسیار زیادند. من در مورد نور صحنه و حتی چینش صندلی‌ها هم محدودیت داشتم. 

سلطانی گفت: این نخستین اجرای حرفه‌ای من بود؛ اثری کاملاً مستقل، نه در فضای دانشجویی و نه وابسته به حمایت‌های خاص.

حمایت‌ها فقط از افراد خاص با آثاری خاص انجام می‌شود

این کارگردان جوان تئاتر ادامه داد: به‌خاطر شرایط به وجود آمده باعث شد که ما کلاً ۱۵ روز تمرین کامل داشته باشیم. عدد مضحکی در مقیاس جهانی. در دنیا تمرین کمتر از شش ماه برای یک اجرا منطقی نیست. ولی ما با تمام محدودیت‌ها جلو رفتیم.

او با قدردانی اضافه کرد: «مدیریت مجموعه فرشچیان با ما همکاری بسیار خوبی داشتند. اما مشکل اساسی، محدودیت فضای تمرین حرفه‌ای در اصفهان است. تئاتر در این شهر هنوز وارد فضای حرفه‌ای نشده. شرایط طوری‌ست که باید زود تمرین کنی، زود اجرا بروی و تمام و این آسیب جدی به کیفیت آثار می‌زند.»

فرمی مدرن در تضاد با ساختار متن

سلطانی در خصوص فرم اجرایی نمایش گفت: «فرم اجرای من هیچ شباهتی با ساختار سنتی و کلاسیک متن ندارد؛ حتی در بسیاری جهات با آن در تضاد است. باوجود این، سعی کردم به اصل متن وفادار بمانم. ترتیب صحنه‌ها را تغییر دادم و در بعضی جاها حذف‌واضافه داشتم، ولی به متن آقای افشین هاشمی احترام گذاشتم و درک خودم را از جهان امروز وارد کار کردم. پایان نمایش را در لفافه طراحی کردم و تا حدی به تخیل مخاطب واگذار کردم.»

میزانسن دقیق؛ جایی برای بداهه نیست

او درباره کار با بازیگران گفت: «زبان اجرایی بر پایه طراحی پیش‌فرض جلو رفت. چون میزانسن‌ها بسیار دقیق، هندسی و مبتنی بر نور و ویدئو مپینگ بودند، جایی برای بداهه‌پردازی گسترده نبود. تنها در لحظاتی که به شخصیت‌پردازی بازیگر مربوط می‌شد، اندکی آزادی داده شد. ولی کلیت کار کاملاً طراحی‌شده بود.»

بدن، زبان اولِ صحنه

سلطانی درباره نقش بدن در اجرا بیان کرد: «در این اجرا، فیزیک اجرا از کلام مهم‌تر است. تلاش کردم فضا را طوری طراحی کنم که بار اصلی روایت بر عهده بدن و حرکت باشد، نه صرفاً کلام و دیالوگ. نمایش دیالوگ محور است، اما ما آن را در بستری فضایی و حرکتی جلو بردیم.»

تماشاگر، بخشی از تجربه است نه فقط تماشاچی

او در خصوص واکنش مخاطب از دید کارگردان ادامه داد: «مخاطب در اجرای ما صرفاً تماشاگر نیست؛ بخشی از تجربه است. میزانسن‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که ارتباط مستقیم با تماشاگر برقرار کنند. مخاطب خسته است از پند و هشدار و شعارهای توخالی. در اینجا، تجربه‌ای بی‌بدیل رقم می‌خورد که فقط در سالن ممکن است. 

او گفت: انتظار واکنش‌های عجیب و غیرمنتظره از تماشاگر دارم؛ چون در این نمایش همه جیز با هم به اجرا می‌رود نور حرکت صحنه و انیمیشن و ویدئو مپینگ، واکنش مثبت یا منفی‌اش مهم نیست، مهم این است که سطحی نباشد.»

خلاصه در یک جمله؟ بیداری از توهم

سلطانی با مکثی کوتاه بیان کرد: «اگر بخواهم اجرایم را در یک جمله خلاصه کنم، می‌گویم: بیداری یعنی رهایی از توهم. وقتی انسان بیدار می‌شود، زندگی را زندگی می‌کند. این نگاه سیاسی نیست، فلسفی است. تلاشی برای رهایی بشر.»

دعوت به خوابی از جنس خیال و امید

او درباره شعار نمایش توضیح داد: ««تو همین‌الان هم‌خوابی» برای من نه تهدید است، نه هشدار. دعوتی‌ست به خوابی از جنس تخیل، رویا و امید؛ خوابی که مقدمه بیداری است، نه مانع آن.»

مرزهای ناپیدا میان خواب و واقعیت

سلطانی تأکید کرد: «در این اجرا، مرز مشخصی بین خواب و بیداری، رویا و واقعیت وجود ندارد. شخصیت اصلی که درواقع همان مخاطب است، از خوابی به خواب دیگر می‌رود. این سیالیت و ابهام بخشی از تجربه است؛ تلاشی برای کشف واقعیت.»

خواب، نه مضمون، بلکه زبان صحنه است

او در پایان افزود: «خواب برای من فقط یک مضمون نبود؛ یک ابزار اجرایی شد. زبانی بصری، حسی و تجربی که مخاطب را درگیر می‌کند. او در طول اجرا وارد خوابی عجیب می‌شود؛ خوابی که در بیرون از این سالن نمی‌توان تجربه‌اش کرد.»

لازم به ذکر است که تئاتر راه باریک پشت کوه به نویسندگی افشین هاشمی و کارگردانی محمدحسین سلطانی از ۱ مرداد تا ۱۷ مرداد در سالن پرواز مجتمع فرشچیان در یک سانس ساعت ۲۰ آماده میزبانی از علاقه‌مندان است.

 

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار