ضعف پژوهش در موسیقی ایرانی

در شرایط فعلی، موسیقی ایرانی در جامعه ما، آسیب‌پذیرتر از همه انواع موسیقی است، چراکه بالغ‌بر 80 درصد موسیقی رایج در سبک‌های پاپ، جاز یا متال است و موسیقی ما که جزء سه خاستگاه اصلی موسیقی دنیا است، کمرنگ‌تر شده است.

اصفهان امروز- امید قبادی:

در شرایط فعلی، موسیقی ایرانی در جامعه ما، آسیب‌پذیرتر از همه انواع موسیقی است، چراکه بالغ‌بر 80 درصد موسیقی رایج در سبک‌های پاپ، جاز یا متال است و موسیقی ما که جزء سه خاستگاه اصلی موسیقی دنیا است، کمرنگ‌تر شده است.

البته اعتقاد داریم تمام انواع موسیقی باید رقابت کنند و مردم موسیقی موردنظر خود را انتخاب کنند، اما مشکل این است که اکنون مساوات بین انواع موسیقی رعایت نشده و جایی برای ارائه تخصصی و حرفه‌ای سازهای ایرانی و موسیقی سنتی نیست، درحالی‌که ماهواره انواع موسیقی‌های غیرمتعارف را پخش می‌کند.

اگر به شکل تاریخی نگاه کنیم، می‌بینیم که از سال 67 به این‌طرف، بافت‌های متنوع و زیادی در موسیقی ایران ایجاد شد. در یک دوره، شادمهر عقیلی آلبوم «دهاتی» را منتشر کرد که شاید بتوان گفت در این آلبوم برای اولین‌بار، بافت جدیدی از موسیقی پاپ ایرانی عرضه شد. در دوره‌ای دیگر، بنیامین کارهای جدیدی کرد و سروصدای آنی ایجاد کرد و افراد دیگری هم کارهای دیگری انجام دادند. امروزه صدایی از موسیقی این قبیل افراد شنیده نمی‌شود و اسمی از آن‌ها نیست، اما اسم محمدرضا شجریان، فرامرز پایور و غلامحسین بنان سال‌ها است که بوده و هست. پس باید زمان بگذرد تا مشخص شود آیا سبکی که مردم انتخاب کرده‌اند، صحیح است یا غلط.

به نظرم موسیقی ایرانی، بسیار گسترده است و تاکنون به‌طور علمی بررسی نشده است. درواقع بر روی بسیاری از زوایای موسیقی ایرانی مثل فرم‫شناسی و ریتم‫شناسی کار نشده و قابلیت تنوع زیاد موسیقی ایرانی به دلیل انجام نشدن کار پژوهشی درباره آن به منصه ظهور نرسیده است. این در حالی است که اگر بر روی موسیقی ایرانی بیشتر کار شود، این سبک موسیقی، پتانسیل آن را دارد که قرن‌ها، ملودی‌های متنوع و جدید در اختیار شنوندگان قرار دهد و اگر این اتفاق بیفتد، مردم ایران از خرد و کلان و جوان و پیر دیگر نیازی به سبک‌های موسیقی دیگر یا حتی تلفیق موسیقی سنتی با انواع دیگر موسیقی ندارند. بااین‌وجود ازنظر هنری در یک جامعه بهتر این است که هر کس هر سبکی را که به نظرش می‌رسد، ارائه دهد و مردم و تاریخ درباره خوب یا بد بودن آن سبک قضاوت کنند.

مسئله دیگر این است که به دلیل هزینه‌های زیاد کنسرت موسیقی در ایران ازجمله هزینه‌های صدابرداری، نورپردازی، هزینه سالن، حق‌الزحمه نوازندگان و خیلی از مسائل دیگر، بلیت‌های کنسرت برای مردم گران و با بهای گزافی است. این هزینه، اضافه و ناحق نیست و حق کنسرت است، ولی در حد درآمد مردم نیست. طرف دیگر قضیه این است که انسان یک بعد جسمانی دارد و یک بعد روحانی. بعد روحانی انسان، نیاز مبرم به هنر و به‌ویژه موسیقی دارد. این موضوع ازنظر روان‌پزشکی ثابت‌شده که یک انسان در هر نقطه از کره زمین باید هفته‌ای 12 تا 13 ساعت موسیقی گوش دهد. این موسیقی می‌تواند صوت خوش قرآن باشد یا صدای یک ساز خوب یا صدای خوب یک انسان. هرکدام از این‌ها که باشد، ازنظر روان‌پزشکی لازم است فرد آن را گوش دهد تا زندگی صحیح، راحت و خوبی داشته باشد. این کاری است که در تمام کشورهای پیشرفته دنیا انجام می‌شود. برای مثال حتی در شهرهای بسیار کوچک آلمان دیده می‌شود که در یک‌شب، 10 تا 15 کنسرت با بافت‌های گوناگون برگزار می‌شود و این موضوع به تعادل هورمون‌های بدن و فاکتورهای خونی فرد کمک می‌کند و فرد تازه و باطراوت می‌شود. پس مردم به موسیقی نیاز دارند و از طرفی هم بلیت کنسرت‌ها گران است و آن‌ها نمی‌توانند هزینه امرارمعاش روزانه خود را صرف کنسرت کنند.

پژوهشگر موسیقی
ارسال نظر