سفره‌هایی که آب می‌روند؛ از غذای بی‌رمق تا سلامتی بی‌صدا

در سکوت یخچال‌های خالی و قابلمه‌های خاموش، سفره‌های مردم نه فقط کوچک که بی‌صدا ناپدید می‌شوند؛ و آنچه باقی می‌ماند، نه فقط گرسنگی، بلکه اضطراب، بیماری و شرمِ بی‌صدا از تأمین‌نشدن ابتدایی‌ترین نیاز زندگی است.

 سفره‌هایی که آب می‌روند؛ از غذای بی‌رمق تا سلامتی بی‌صدا

 

اصفهان امروز_شهرزاد فلاح: در خیابان‌های اصفهان، هر قدم که به سمت مغازه‌ها و میدان‌های تره‌بار می‌روی، سفره مردم را می‌توان دید؛ اما نه پهن‌شده، بلکه هر روز جمع‌تر و نحیف‌تر از دیروز. دیگر نه صدای قل‌قل قابلمه خورش در خانه‌ها هست، نه برش پنیر کنار نان سنگک. صدای غالب، غرغر معده‌ای است که میان نان خشک و چای شیرین مانده و نگاهی حسرت‌بار به یخچال خالی دارد. سفره‌ها حالا فقط نشانه‌ای از مصرف نیستند؛ سندی هستند بر سقوط آرام و تدریجی قدرت خرید، سلامت عمومی و کرامت خانوار.

گوشت قرمز دیگر حضوری در سفره بسیاری از خانواده‌ها ندارد؛ حتی مرغ هم که زمانی جانشین اقتصادی آن بود، حالا به محصولی دور از دسترس تبدیل شده است. تخم‌مرغ نیز دیگر غذای روزمره نیست، بلکه کالایی است که به‌ندرت خریده می‌شود. حبوبات هم که روزگاری جانشین پروتئین حیوانی بودند، پابه‌پای سایر اقلام، افزایش قیمت پیدا کرده‌اند و از «جایگزین مقرون‌به‌صرفه» به «کالای پرهزینه» تبدیل شده‌اند.

لبنیات که ستون فقرات تغذیه سالم کودکان به شمار می‌رفت، امروز در بسیاری از خانه‌ها جایگاهی ندارد. پنیر، شیر، ماست و دوغ دیگر حضور روزانه ندارند و به اقلامی تبدیل شده‌اند که خریدشان بااحتیاط و گاه با حسرت همراه است. در میدان‌های میوه و تره‌بار، تابلوهای قیمت نه‌تنها مشتری، بلکه امید را هم از پا انداخته‌اند. زردآلو، آلبالو، گیلاس و حتی هندوانه حالا دیگر نماد طراوت نیستند، بلکه نماد فاصله‌اند؛ فاصله بین دست‌های خالی و ویترین‌های پُر.

نان، آخرین پناهگاه سفره‌ها، هم دیگر پناه مطمئنی نیست. نه‌تنها قیمت آن دیگر قابل‌پیش‌بینی نیست، بلکه حتی در ساده‌ترین شکل خود هم به کالایی فکر شده تبدیل شده است. خانواده‌های پرجمعیت، مستأجران، و اقشار کارگر، حتی برای سیرشدن با نان هم برنامه‌ریزی می‌کنند.

خانم ف - الف، مادر دو کودک در خیابان احمدآباد، می‌گوید: «گوشت و مرغ از سفره ما رفته، حالا پنیر هم نمی‌خریم. نان و تخم‌مرغ هم که گران شد. شب‌ها به بچه‌هایم نان و چای می‌دهم، چون می‌ترسم صبح مدرسه از گرسنگی حالشان بد شود.» 

در خیابان طاهرزاده آقای ناصری، بازنشسته فرهنگی، نگاهی به میوه‌فروشی می‌اندازد و می‌گوید: «زردآلو رو فقط نگاه می‌کنم. نوه‌ام می‌گوید بخر، می‌گویم گرانه، بعد هم از کنارش رد می‌شویم. من برای نوه‌ام فقط شرم دارم و دیگر هیچ.»

وقتی از سبد غذایی، گوشت، مرغ، لبنیات، تخم‌مرغ، برنج و حبوبات یکی‌یکی حذف می‌شوند، دیگر چیزی باقی نمی‌ماند مگر نان خشک، چای تلخ، و وعده‌های حذف‌شده. این زنگ خطر نه فقط برای تغذیه است، بلکه برای سلامت ملی است. کاهش مصرف منابع پروتئینی، آهن، کلسیم و ویتامین‌ها باعث بروز موج جدیدی از بیماری‌های خاموش خواهد شد. سونامی کم‌خونی، ضعف سیستم ایمنی، پوکی‌استخوان، کاهش تمرکز در کودکان و افزایش نرخ سوءتغذیه، میهمان‌خانه‌هایی شده که دیگر در یخچالشان خبری از لبنیات، گوشت یا حتی برنج نیست.

در این میان، سازمان بهداشت جهانی در تازه‌ترین هشدار خود نسبت به تبعات تغذیه ناکافی و تنوع غذایی پایین در جوامع بحران‌زده، زنگ خطر را به صدا درآورده و اعلام کرده است که آسیب‌های تغذیه‌ای فعلی می‌تواند تا دو نسل آینده ادامه یابد. به‌ویژه در کشورهایی با بحران معیشت، حذف مداوم اقلام پایه‌ای از سبد غذایی خانوار، به بروز بیماری‌های مزمن، اختلالات روانی و افت یادگیری در کودکان منجر خواهد شد.

مطالعه‌ای که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده نیز نشان می‌دهد بیش از نیمی از خانواده‌های شهری، کمتر از نصف نیاز روزانه خود به منابع کلسیم، آهن و پروتئین را تأمین می‌کنند. دکتر منصوره آقایی، متخصص تغذیه می‌گوید: «آنچه امروز از سفره‌ها حذف شده، فقط غذا نیست؛ این حذف‌ها، آینده کودکان را نشانه گرفته‌اند. ما با نسلی مواجه خواهیم بود که در سنین جوانی با اختلالات رشد، ضعف یادگیری و کاهش بهره‌وری ذهنی روبه‌رو خواهد شد.» 

در پژوهشی میدانی که در چند منطقه با سطح اقتصادی متفاوت در اصفهان انجام شده، مشخص شد که بسیاری از مادران به طور روزانه هیچ لبنیاتی به فرزندان خود نمی‌دهند و مصرف میوه به یک یا دو وعده در هفته محدود شده است. خانم نوری، معلم یکی از مدارس منطقه محروم، روایت می‌کند: «بچه‌ها بی‌حال و خواب‌آلود سر کلاس می‌آیند. قبلاً با شیر و تخم‌مرغ می‌آمدند، حالا نان خشک و چای سهم صبحانه‌شان شده. بعضی از آن‌ها از گرسنگی سردرد می‌گیرند یا تمرکز ندارند.»

آنچه کمتر در گفت‌وگوهای رسمی گفته می‌شود؛ اما در دل کوچه و بازار شنیده می‌شود، تغییر معنای «وعده‌غذایی» است. دیگر وعده‌غذا به معنای سیرشدن باکیفیت نیست، بلکه فقط چیزی است برای دوام‌آوردن. مادری در صف نانوایی سنگک آهسته گفت: «من فقط می‌خواهم شب کسی از گرسنگی گریه نکند. مهم نیست چه می‌خوریم، فقط گرسنه نباشیم.» 

این گزارش نه برای ترساندن که برای بیدار کردن است. خطر، در یخچال‌های خالی نیست؛ در خانه‌هایی است که دیگر حتی امید به بهبود را از سبدشان بیرون گذاشته‌اند. اگر صدای قل‌قل غذا خاموش شده، صدای هشدار کارشناسان سلامت هم باید شنیده شود. صدای چاقوی آشپزخانه‌ها این روزها بیشتر شبیه صدای بریدن امید از خانه‌هاست.

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار