سپاهانشهر؛ دوستداشتنی یا بیشازحد آرام؟
یکی از گزینه های مقبول اسکان در اصفهان، بیتردید شهرک سپاهانشهر است که در اواخر دهه 1370 ساخت آن کلید خورد. باگذشت حدود کمتر از دو دهه از شکلگیری این شهرک، ساکنان سپاهانشهر به دودسته قابلتقسیماند. برخی به سپاهانشهر دلبسته اند و برخی از آن گریزانند. دامنه این شیفتگی و دلزدگی البته هنوز بهافراط نگراییده است و زندگی در این شهرک بههرروی آرام در جریان است و همین آرام بودن وجه افتراق شهروندان است، برخی این آرامش را میپسندند و البته نسل های تا حدودی جوانتر به یک فضای پرشورتر شهری فکر می کنند.
نوشین ضیایی| طراحی شهرک با ساختمانهای نهچندان مرتفع و نیز تا حدود زیادی مشابه، با گذر از نخستین آبنمای شهرک رو به غرب جلبتوجه میکند و سکون و آرامشی دارد که در کمتر شهرکی با بیش از 70 هزار نفر جمعیت انتظار آن را دارید.
سپاهانشهر زمانی در حال شکل گرفتن بود که بهای نفت به حدود 8 دلار هم رسید، یک ثبات نسبی در بازار مسکن حاکم بود و هنوز اثری از صدای انفجار جمعیت جوان که تا پنج سال بعد گوشخراش شد، بهوضوح شنیده نمیشد. از این بابت این شهرک، ارزان زاده شد. پیشفروش منزل سهطبقه مسکونی در این شهرک در مرحله سفتکاری با 7 یا 8 میلیون تومان میسر بود و آپارتمانها نیز کموبیش با همین قیمت قابلخرید بود. درواقع ساختمانها معادل بهای یک خودرو متوسط آن زمان ازجمله خودروی کرهای دوو قابل قیاس بود. دهه 1380 با انفجار جمعیت، نفت 140 دلاری و تورم لجامگسیخته و استقبال مردمی از این شهرک نخستین تکانههای سپاهانشهر دیده شد و دهه 1390 با پروژه سیتیسنتر اوج گرفت.
پا گرفتن بهای خانه مزیت مهم مناسب بودن بهای خانه در این شهرک را هم از بین برده است تا جایی که زمینهای آن در رقابت با شریعتی و خاقانی بویژه با گشایش سیتیسنتر پیشی گرفتهاند. فرهنگ اجتماعی مقبول و افراد بیشتر تحصیلکرده بر رونق این شهرک نسبت به دیگر شهرکهای اقماری اصفهان بیتأثیر نبوده است.
خانمی ٦٥ ساله كه داخل اتوبوس نشسته براي رفتن به منزلش در سپاهانشهر خيلي مضطرب و نگران مینماید. او میگوید: خانهای را که در خیابان خاقانی اصفهان داشته فروختهاند اما تنها توانستهاند با متراژی کمتر در سپاهانشهر جایی برای زندگی دستوپا کنند. «حالا حدود پنج ماه است كه به اينجا آمدهام ولي چون اتوبوس و تاکسی داخل فرعیها نمیروند و ساخت خیابانها شبيه به يكديگر است، دائم گم میشوم و اکنونکه نشان گذاشتهام بر سر يك خيابان پياده میشوم و ازآنجا حدود نيم ساعت تا خانه بايد پیادهروی كنم و اين خيلي برايم مشكل است.»
وضعیت حملونقل عمومی در سپاهان شهر موضوع و دغدغه بخش مهمی از شهروندان سپاهان شهر است.
سپیده زن جوانی كه همراه با فرزندش از انتهاي بلوار غدير، خیابان اصلی شهرک به پارک مرکزی آن با كالسكه آمده است، ميگوید: به دليل بلند بودن جدولهای كنار پیادهروها و نبودن محل مناسب براي حركت كالسكه، مجبور شده است دائم فرزندش را به بغل بگيرد و كالسكه را از جدولها رد كند و اين كار مانع از آوردن كودكش در بیشتر روزها به پارك میشود چون سخت است و در مسير نیز تاكسي و اتوبوس بهصورت دائم رفتوآمد نمیکنند و عمدتاً مجبور است تماممسیر را پياده بيايد.
عباس یک مرد مسن که در دهه هفتاد زندگیاش به سر میبرد، او در پارك قدم میزند و درباره آرامش پارک میگوید: «كاش ماشینهای برقي در سرتاسر پارك در حال رفتوآمد میبودند تا افرادي مثل همسر من كه قادر به راه رفتن نيستند هم بتوانند با استفاده از اين ماشینها در محوطه پارك گشتي بزنند.»
خانم جواني كه تنها در ساعت ١٠ شب از محل كار به منزل بازمیگردد، اما امنيت سپاهانشهر و فرهنگ بالاي مردم آن را عامل اصلي انتخاب این شهرک برای زندگی میداند و میگوید، فرهنگ بالای مردم این شهرک در درجه نخست و نیز گشت زدن مدام ماشين پليس در تمام ساعت ها در فرعیها از عوامل مهم امن بودن اين شهرك است.
برای برخی خانوادهها که کودکانشان به سن مدرسه رسیدهاند اما سپاهان شهر هنوز نتوانسته توقعاتشان را در داشتن مدارسی که انتظارات آنها را برآورده کند، تأمین کند. مریم از شهروندان سپاهانشهر معتقد است بیشتر دانش آموزان ساکن در سپاهان شهر از همین رو در مدارس بیرون از شهرک یعنی در مناطق مختلف اصفهان تحصیل میکنند.
شهرک اما امکانات قابلقبول ورزشی و بهداشتی دارد، با اینوجود، نبود یک سیستم حملونقل عمومی مؤثر استفاده از آن امکانات را ویژه خانوادههایی کرده که ناگزیر از خودروی شخصی برای کارهای درون شهرک بهره میبرند. ازجمله برای استفاده از سالن ورزشی شهرک، شهروندان سپاهانشهر یا باید از اقصا نقاط شهرک پیاده به سمت آن بیایند و یا با وسیله شخصی. گزینه بینابین حملونقل عمومی تقریباً نادر است و اتوبوسهای داخلی شهرک نه به فرعی راه دارند و نهچندان پرتعدادند. تاکسیها هم فقط در خیابان اصلی رفتوآمد دارند و فرعیها که چندان هم طول کمی ندارند باید پیاده طی شوند.
در هر خیابان فرعی برای دسترسی محلی بازارچهای است که شامل مغازههایی از نوع میوهفروشی، نانوایی، سوپر موادغذایی، تاکسی تلفنی و آرایشگاه است و اطراف این بازارچههای محلی بیشتر فضای سبزی هم دیده میشود، اما در آنها هیچ صدای شادی و بازی بچهای نمیآید زیرا که نه تابی دارد برای اوج گرفتن از سطح زمین و نه سرسرهای برای خالی کردن هیجان درونی.
این آرامش شهر و نیز وجود امکاناتی جوانپسند مانند پارک آبی آبسار و نزدیکی به سیتیسنتر، برای جوانترها البته مزیتی است؛ اما همانگونه که علی 22 ساله میگوید نبود جنبوجوش اجتماعی و امکاناتی که جوانترها بتوانند در پاتوقهایی فرهنگی چون سینماها، تئاترها و یا کافهها بیشازپیش در فضاهایی متفاوت یکدیگر را بیابند سپاهان شهر را بهنوعی از یک فضای اجتماعی شهری پرشور دور کرده است.
بلوار غدیر شبهنگام به یک نمایش طولانی از پارک دوبل خودروها تبدیل میشود و این نهتنها نشان از ضعف حمل نقل و بعد مسافت مراکز مهم این شهرک دارد که به نگرانی بیشتری نیز دامن میزند و آن اینکه شهرکی که خوش موقع شکل گرفت، زیباست و شهروندانی تقریباً یکدست و بافرهنگ دارد، تنها به سمت بدل شدن به یک خوابگاه بزرگ شبانه سوق نیابد و شهرکی باشد که در طی سالیان هویت تازه ای را شکل دهد و بر غنای فرهنگی سرشار اصفهان بیفزاید.
سپاهانشهر زمانی در حال شکل گرفتن بود که بهای نفت به حدود 8 دلار هم رسید، یک ثبات نسبی در بازار مسکن حاکم بود و هنوز اثری از صدای انفجار جمعیت جوان که تا پنج سال بعد گوشخراش شد، بهوضوح شنیده نمیشد. از این بابت این شهرک، ارزان زاده شد. پیشفروش منزل سهطبقه مسکونی در این شهرک در مرحله سفتکاری با 7 یا 8 میلیون تومان میسر بود و آپارتمانها نیز کموبیش با همین قیمت قابلخرید بود. درواقع ساختمانها معادل بهای یک خودرو متوسط آن زمان ازجمله خودروی کرهای دوو قابل قیاس بود. دهه 1380 با انفجار جمعیت، نفت 140 دلاری و تورم لجامگسیخته و استقبال مردمی از این شهرک نخستین تکانههای سپاهانشهر دیده شد و دهه 1390 با پروژه سیتیسنتر اوج گرفت.
پا گرفتن بهای خانه مزیت مهم مناسب بودن بهای خانه در این شهرک را هم از بین برده است تا جایی که زمینهای آن در رقابت با شریعتی و خاقانی بویژه با گشایش سیتیسنتر پیشی گرفتهاند. فرهنگ اجتماعی مقبول و افراد بیشتر تحصیلکرده بر رونق این شهرک نسبت به دیگر شهرکهای اقماری اصفهان بیتأثیر نبوده است.
خانمی ٦٥ ساله كه داخل اتوبوس نشسته براي رفتن به منزلش در سپاهانشهر خيلي مضطرب و نگران مینماید. او میگوید: خانهای را که در خیابان خاقانی اصفهان داشته فروختهاند اما تنها توانستهاند با متراژی کمتر در سپاهانشهر جایی برای زندگی دستوپا کنند. «حالا حدود پنج ماه است كه به اينجا آمدهام ولي چون اتوبوس و تاکسی داخل فرعیها نمیروند و ساخت خیابانها شبيه به يكديگر است، دائم گم میشوم و اکنونکه نشان گذاشتهام بر سر يك خيابان پياده میشوم و ازآنجا حدود نيم ساعت تا خانه بايد پیادهروی كنم و اين خيلي برايم مشكل است.»
وضعیت حملونقل عمومی در سپاهان شهر موضوع و دغدغه بخش مهمی از شهروندان سپاهان شهر است.
سپیده زن جوانی كه همراه با فرزندش از انتهاي بلوار غدير، خیابان اصلی شهرک به پارک مرکزی آن با كالسكه آمده است، ميگوید: به دليل بلند بودن جدولهای كنار پیادهروها و نبودن محل مناسب براي حركت كالسكه، مجبور شده است دائم فرزندش را به بغل بگيرد و كالسكه را از جدولها رد كند و اين كار مانع از آوردن كودكش در بیشتر روزها به پارك میشود چون سخت است و در مسير نیز تاكسي و اتوبوس بهصورت دائم رفتوآمد نمیکنند و عمدتاً مجبور است تماممسیر را پياده بيايد.
عباس یک مرد مسن که در دهه هفتاد زندگیاش به سر میبرد، او در پارك قدم میزند و درباره آرامش پارک میگوید: «كاش ماشینهای برقي در سرتاسر پارك در حال رفتوآمد میبودند تا افرادي مثل همسر من كه قادر به راه رفتن نيستند هم بتوانند با استفاده از اين ماشینها در محوطه پارك گشتي بزنند.»
خانم جواني كه تنها در ساعت ١٠ شب از محل كار به منزل بازمیگردد، اما امنيت سپاهانشهر و فرهنگ بالاي مردم آن را عامل اصلي انتخاب این شهرک برای زندگی میداند و میگوید، فرهنگ بالای مردم این شهرک در درجه نخست و نیز گشت زدن مدام ماشين پليس در تمام ساعت ها در فرعیها از عوامل مهم امن بودن اين شهرك است.
برای برخی خانوادهها که کودکانشان به سن مدرسه رسیدهاند اما سپاهان شهر هنوز نتوانسته توقعاتشان را در داشتن مدارسی که انتظارات آنها را برآورده کند، تأمین کند. مریم از شهروندان سپاهانشهر معتقد است بیشتر دانش آموزان ساکن در سپاهان شهر از همین رو در مدارس بیرون از شهرک یعنی در مناطق مختلف اصفهان تحصیل میکنند.
شهرک اما امکانات قابلقبول ورزشی و بهداشتی دارد، با اینوجود، نبود یک سیستم حملونقل عمومی مؤثر استفاده از آن امکانات را ویژه خانوادههایی کرده که ناگزیر از خودروی شخصی برای کارهای درون شهرک بهره میبرند. ازجمله برای استفاده از سالن ورزشی شهرک، شهروندان سپاهانشهر یا باید از اقصا نقاط شهرک پیاده به سمت آن بیایند و یا با وسیله شخصی. گزینه بینابین حملونقل عمومی تقریباً نادر است و اتوبوسهای داخلی شهرک نه به فرعی راه دارند و نهچندان پرتعدادند. تاکسیها هم فقط در خیابان اصلی رفتوآمد دارند و فرعیها که چندان هم طول کمی ندارند باید پیاده طی شوند.
در هر خیابان فرعی برای دسترسی محلی بازارچهای است که شامل مغازههایی از نوع میوهفروشی، نانوایی، سوپر موادغذایی، تاکسی تلفنی و آرایشگاه است و اطراف این بازارچههای محلی بیشتر فضای سبزی هم دیده میشود، اما در آنها هیچ صدای شادی و بازی بچهای نمیآید زیرا که نه تابی دارد برای اوج گرفتن از سطح زمین و نه سرسرهای برای خالی کردن هیجان درونی.
این آرامش شهر و نیز وجود امکاناتی جوانپسند مانند پارک آبی آبسار و نزدیکی به سیتیسنتر، برای جوانترها البته مزیتی است؛ اما همانگونه که علی 22 ساله میگوید نبود جنبوجوش اجتماعی و امکاناتی که جوانترها بتوانند در پاتوقهایی فرهنگی چون سینماها، تئاترها و یا کافهها بیشازپیش در فضاهایی متفاوت یکدیگر را بیابند سپاهان شهر را بهنوعی از یک فضای اجتماعی شهری پرشور دور کرده است.
بلوار غدیر شبهنگام به یک نمایش طولانی از پارک دوبل خودروها تبدیل میشود و این نهتنها نشان از ضعف حمل نقل و بعد مسافت مراکز مهم این شهرک دارد که به نگرانی بیشتری نیز دامن میزند و آن اینکه شهرکی که خوش موقع شکل گرفت، زیباست و شهروندانی تقریباً یکدست و بافرهنگ دارد، تنها به سمت بدل شدن به یک خوابگاه بزرگ شبانه سوق نیابد و شهرکی باشد که در طی سالیان هویت تازه ای را شکل دهد و بر غنای فرهنگی سرشار اصفهان بیفزاید.