اصفهان گرد-۲۴۱

انسان، طبیعت، پرواز

در دل بازار اصفهان می توان مسجدهای متعدد و زیبایی را دید و از بودن در آن و دیدن آن لذت برد. مسجد خیاط ها بدون شک یکی از این زیباهای ماندگار به حساب می آید.

انسان، طبیعت، پرواز

از میدان نقش جهان و از کنار بازار نصفه وارد بازار قیصریه شدم. تصمیم گرفتم به معنای واقعی یک پرسه زن باشم. بازار را طی کردم و تصمیم گرفتم از آنجا تا مسجد جامع را در زیر سقف بازار اصفهان، قدم بزنم. هر جای آن برای خودش دنیایی داشت. مغازه های بسیار زیبا با اشیای خاطره انگیز، آدم را برای ایستادن تا رفتن تشویق می کند ولی با این همه رفتم. برخی از مغازه ها، اعلامیه ترحیم استاد اکبر مهدی ئی از اساتید برجسته فرش دستباف اصفهان را بر شیشه خود نصب کرده بودند.

241-1

در این میان سری به چند بنا هم زدم. از میان این بناها می توان به مسجد فوق العاده زیبای خیاط ها اشاره کرد.مسجد خیاط ‌ها که به اسامی پادرخت، پا درخت سوخته و پا درخت سوخته زنجانی نیز معروف می ‌باشد در کتاب بخشی از آثار ملی اصفهان، جزو مساجد عهد قاجاریه معرفی شده است. تنها تاریخ موجود در بنا سال ۹۷۵هـ . ق نشان می دهد و به در قدیمی آن مربوط می ‌گردد. کتیبه سردر مسجد به نام ابوالفتح سلطان میرزا پسر شاه طهماسب اول صفوی می باشد که بانی مسجد بوده است و برخی نیز آن را جزو آثار صفوی هم شمرده اند. مسجد خیاط‌ها در اصفهان، خیابان جمال الدین عبدالرزاق، بازار خیاطها واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۳۷۷ با شماره ثبت ۲۱۵۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. از این داده ها که بگذریم، فضای بسیار زیبای آن برای حداقل یک بار دیدن، فرصتی است که نباید از دست داد. اگر چه به غروب نزدیک بودیم ولی وجود همین نور کم و تکه‌ های ابر در آسمان، منظره قابل رویت از داخل مسجد را شاعرانه و عاشقانه کرده بود. آدم دلش می خواهد در این بناها، پرواز کند نه تا آسمانی که می بیند بلکه تا آسمانی که هنرمندان این مجموعه، زیر آن، این مسجد را بنا کردند. دوست دارد پرواز کند و از زمان خارج شود و بیرون از زمان، داستان این مسجد و این همه تماشایی بودن آن را با چشم ببیند بلکه با تمام وجود حس کند و شاید بالاتر دوست دارد برود پیش همین هنرمندان و معماران و با آنها کار این مسجد را تکمیل کند. تصویر این یادداشت در ساعت ۱۷ و ۰۵ دقیقه روز دوشنبه  ‌۸ بهمن ۱۴۰۳ تهیه شده است. کمی بالاتر مسجد باغچه علی را دیدم. و بعد سر از میدان امام علی در آوزدم. شب با پدرم درباره مسجدهای اصفهان صحبت می کردیم. لحن کلام پدرانمان وقتی صحبت از مسجدهای قدیمی می کنند، تغییر می کند. چیزی که برای ما اصلا موضوعیت ندارد!

esfahanemrooz5101_235865_10

 

ارسال نظر