روایت ۹ هنرمند از فریاد خاموش زمین
فرونشست به گالری آرین هنر معاصر رسید
گالری آرین هنر معاصر این هفته میزبان آثار 9 هنرمند با عنوان فرونشست است.

اصفهان امروز_سعید آقایی: گالری آرین هنر معاصر این هفته میزبان آثار 9 هنرمند با عنوان فرونشست است. فرونشست، اینکه به عنوان یک پدیده خطرناک و تهدید اجتماعی و تاریخی، همه جامعه از جمله هنرمندان را به واکنش های مختلف وا داشته است. حسین تحویلیان، بدرالزمان زارعی، عرفان غلامی، لیلا فردی، زهره فکاری، مهین رحمان درچه، زهرا اسعدی، فرزانه یزدانی و محمدرضا مهاجر با آثار نقاشی، عکاسی و چیدمان در این گالری حضور دارند. این آثار که ترکیبی از داده های علمی و بیان هنری هستند، هشدار می دهند که اصفهان و همه جای ایران که دچار بلای فرونشست شده، به سرعت در حال فروخوردن خود هستند. از نقاشی های انتزاعی تا عکسها و چیدمانهای تعاملی با خاک فرونشست، همه دارند در این نمایشگاه هم فریاد می زنند هم بیننده را به تامل دعوت می کنند. هم باید چاره ای کرد و هم باید جامعه را برای چاره اندیشی، حساس کرد. همه در مقابل امروز و آینده شهر و سرزمینمان، وظیفه داریم.
آینده کره زمین بسیار جای تامل دارد
لیلا خدری، از هنرمندان این مجموعه با دو اثر پرنده اغواگر و درخت ستایش در این نمایشگاه حضور دارد. او در یادداشت خود درباره اثرش در این نمایشگاه نوشته است:
گستره زمان تعریف زمان
گاهی تعریف زمان و گذر آن مشکل است از خطی نبودن زمان تا تعریف انیشتین و زمان ذهنی لحظه همیشه اکنون نیست در این لحظه گذشته و آینده هم قابل درک است.
زمان و محیط زیست
خوب است دقایقی به تغییرات زیست محیطی اطراف خود توجه کنیم انسان ها در تغییر اکوسیستم یا نابودی آن چقدر سهیم هستند؟ برای طبیعت دوستان گونه های جانوری و همچنین پرندگان قابل توجه است.
تخیل در نقاشی
یک راه خلق تخیل است درخت و پرنده از بزرگترین مظاهر طبیعت هستند. آنها با ما سخن می گویند نگاه و توجه به محیط زیست و آینده کره زمین بسیار جای تامل دارد آیا گونه ها تغییر می یابند؟ یا خود را برای تغییرات آماده می کنند؟ شما چه ایده و تفکری دارید؟؟».
نقاب های کنار رفته و صورتک های فروافتاده
همچنین زهرا اسعدی برای اثرش نوشته است: «یک صورت نمایی از یک درون و معنایی است که در وجه خوب و زیبایش حتی زمانی که مغز و بطنی هم برایش نمانده باشد باز در دستان من و تو چهره هایمان را دلپذیر و دیدنی می نمایاند همچنان که پس از فرو خورده شدن نهیب مشروطه خواهان تبریز رفته رفته این تعریف نو از حکومت به سخنرانی های حماسی روی منبرها و درون نوشته جات پرطمطراق دانشگاهی فرونشست!
و چهره سردار مشروطه خواه،تبریز با تندیس شدن سر میدانی و قابی بر پهنه دیواری و داستانی سرکلاس درس تاریخ بچه ها بسان مچاله ای دور ریختنی در خود فرو رفت...
و تنها، شاهانی گاه به گاهی از نام و نشانش مدال افتخار تجددگرایی با عقل مداری را بر آستانه شاهی شان می آویختند... ولی این نقاب های کنار رفته و صورتک های فروافتاده را هرگز دیده ای؟ و پس از آن حقیقت ها را چگونه یافتی؟»
اندیشیدن به امکانی دیگر
زهره فکاری نیز برای کارش با عنوان فرورستن، یادداشتی دارد که با هم می خوانیم:«در این نقاشی واژه ای تازه زاده می شود فرورستن تلفیقی است از فرورفتن و رستن تضادی که امروزه بیش از هر زمان دیگر در خاک ما نفس می کشد. سیمرغ پرنده اسطوره ای هنر و ادبیات ایرانی نمادی از همت بالا و والا رستن از دل گردباد دشواریها و نجات یافتگی و نجات دهندگی است. فرورستن دعوتی است برای درنگ نه به قصد فرار از بحران، بلکه برای اندیشیدن به امکانی دیگر، شاید در دل همین ترکها تخم رستگاری نهفته باشد.»
تجارت سرطان
بدر الزمان زارعی هم درباره اثرش نوشته است: «چه ساعت ها و روزها و شاید ثانیه های خرد شده در جنگ با بیماری با تجارت سرطان بودم ریز ریز ذره ذره آب می شدم به جز پوست و استخوان چیزی نمانده بود تصمیم گرفتم کم کم به دوست دیرینه ام نقاشی روی بیاورم اولین قلم را که زدم اصلا با من کنار نیامد. بعد از ساعتی خوابیدم اما خوابم نبرد و فکر شبانه از من نقاشی ساخت که اکنون چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی داشته ام. کم کم می رفت که بدن من به کویری تبدیل گردد می دیدم بعضی از نقاط سرزمینم ایران در کم آبی شدید به سر می برد بسیاری از نقاط سرزمینم بجای رودها و برگه ها به سرزمینی با گودال های حاصل از نشست زمین تبدیل گردید. من بیمار بودم و سرزمینم بیمارتر، من به سرطان و سرزمینم به نشست های زمین رسیده است. چه باید کرد؟؟؟